کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جبریه
/jabriyye/
معنی
۱. (فلسفه) فرقهای اسلامی که قائل به جبر میباشد و بنده را فاعل مختار نمیداند و معتقدند تمام اعمال آدمی به ارادۀ خداوند است و بنده اختیاری از خود ندارد؛ مجبره.
۲. (صفت نسبی، منسوب به جبر) همراه با اجبار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جبریه
فرهنگ فارسی معین
(جَ یَ) [ ع . ] (اِ.) مجبره : نام یکی از فرقه های اسلام که انسان را صاحب اختیار در اعمال خودش نمی داند و همة اعمال را به ارادة خداوند نسبت می دهد.
-
جبریه
لغتنامه دهخدا
جبریه . [ ج َ ب َ ری ی َ / ی ِ ](ص نسبی ، اِ) فرقه ای است قائل بجبر، خلاف قدریه . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). و جبریه بسکون باء موحد غلطاست و یا اینکه بسکون باء برای معنی فوق صحیح و بتحریک باء بمعنی ازدواج است . (از منتهی الارب ). جماعتی است که میگو...
-
جبریه
لغتنامه دهخدا
جبریه . [ج َ ری ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ، اِ) آنانکه آدمی را فاعل مختار ندانند. طائفه ای از حکماء که گویند بنده را اختیاری نیست . میرسیدشریف چنین گوید: این کلمه مأخوذ از جبر بمعنی اسناد فعل بندگان بخدا است و اینان دو گروهند: یکی جبر متوسط که برای بندگان...
-
جبریه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جبریَّة، مقابلِ قدریه و مفوضه] [قدیمی] jabriyye ۱. (فلسفه) فرقهای اسلامی که قائل به جبر میباشد و بنده را فاعل مختار نمیداند و معتقدند تمام اعمال آدمی به ارادۀ خداوند است و بنده اختیاری از خود ندارد؛ مجبره.۲. (صفت نسبی، منسوب به جبر) ه...
-
واژههای مشابه
-
جبریة
لغتنامه دهخدا
جبریة. [ ج َ ب َ ری ی َ ] (ع اِمص ) کبر. سرکشی . کبریاء. (منتهی الارب ). بزرگواری . (دهار). جِبَریّه . (منتهی الارب ). جِبِریّه جَبَریّه . (منتهی الارب ). رجوع به ذیل هر یک از کلمات فوق شود.
-
جستوجو در متن
-
مجبره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مجبّرَة] [قدیمی] mojabbere = جبریه
-
جبورة
لغتنامه دهخدا
جبورة. [ ج ُ رَ ] (ع اِمص ) کبر. سرکشی .کبریاء. (منتهی الارب ). جبریه . رجوع به جبریه شود.
-
جبورة
لغتنامه دهخدا
جبورة. [ ج َب ْ بو رَ ] (ع اِمص ) کبر. سرکشی . کبریاء. (منتهی الارب ). و رجوع به جبریه شود.
-
اصحاب جبر
لغتنامه دهخدا
اصحاب جبر. [ اَ ب ِ ج َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیروان مذهب فلسفی جبر. جبریة. جبریان . جبریون ، در مقابل قدریون : از پی احیاء شرع و معرفت کردی جداتیرگی زاصحاب جبر و خیرگی زاهل قدر. سنایی .و رجوع به جبر و جبری و جبریون و جبریان و جبریة و ملل و نحل ش...
-
اهل اهواء
لغتنامه دهخدا
اهل اهواء. [ اَ ل ِ اَهَْ ] (اِخ ) اهل قبله را گویند که در عقیده با اهل سنت مخالف باشند. و آنان عبارتند از: جبریه ، قدریه ، روافض ، خوارج ، معطله ، مشبهه . و هر یک از گروه مزبور بر دوازده گروه تقسیم شده اند که مجموع آنها هفتاد و دو گروه شوند. (از کشا...
-
دگنگ
لغتنامه دهخدا
دگنگ . [ دَ گ َ ن َ ] (ترکی ، اِ) چماق کلفت . چوب بلندقطور. چوبی سطبر که روستائیان با آن گاه نزاع یکدیگر را زنند. بیزره . (یادداشت مرحوم دهخدا) : نسوان زندیه که قریب پنجاه کس بودند هر یک دگنگی بدست گرفته خود را به صندوقها و مفرشهای اشیاء رسانیده بضرب...
-
شیبانیة
لغتنامه دهخدا
شیبانیة. [ ش َ نی ی َ ] (اِخ ) گروهی از فرقه ٔ خوارج ثعالبه ، و از یاران شیبان بن سلمة می باشند. عقیده ٔآنان با جبریه موافق است و قدرت حادثه را نفی کنند.(از کشاف اصطلاحات الفنون ). یکی از فِرَق ده گانه ٔ مذهب مشبهه . (بیان الادیان ). هم اصحاب شیبان ب...
-
هفتاد و دو ملت
لغتنامه دهخدا
هفتاد و دو ملت . [ هََ دُ دُ م ِل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) باید دانست که همگی ملتها هفتادوسه اند، یکی از آن سنت و جماعت و هفتادودو سوای آن در اصل شش گروه اند: رافضیه ، خارجیه ، جبریه ، قدریه ، جهمیه ، مرجیه ،و هر گروهی از اینها این است : فرقه های «رافضیه »...