کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبروت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جبروت
/jabarut/
معنی
۱. عظمت؛ بزرگی.
۲. (تصوف) عالَمی که مجرد از ماده، صورت، و زمان است؛ عالم قدرت و عظمت الهی.
۳. قدرت و سلطۀ همراه با سربلندی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جلال، حشمت، دبدبه، شکوه، شوکت، کبریا
۲. عالمعلیا، جهانبرین ≠ ناسوت
دیکشنری
almighty, dignity, magnificence, royalty
-
جستوجوی دقیق
-
جبروت
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلال، حشمت، دبدبه، شکوه، شوکت، کبریا ۲. عالمعلیا، جهانبرین ≠ ناسوت
-
جبروت
فرهنگ فارسی معین
(جَ بَ) [ ع . ] (اِ.) قدرت و عظمت .
-
جبروت
لغتنامه دهخدا
جبروت . [ ج َ ] (ع اِ) جَبَروت . (اقرب الموارد). رجوع به جَبَروت شود.
-
جبروت
لغتنامه دهخدا
جبروت . [ ج َ ب َ ] (ع اِمص ) بزرگواری . (مهذب الاسماء) (السامی ). عظمت . کبر. (اقرب الموارد). عظمت و بزرگی . تکبر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).عظمت . بزرگی . تکبر. کیاباد. نخوت . (ناظم الاطباء). کبر. سرکشی . کبریا. جبریاء. (منتهی الارب ). جَبْروت جُبْ...
-
جبروت
لغتنامه دهخدا
جبروت . [ ج ُ ] (ع اِمص ) جَبَروت . کبریاء. (منتهی الارب ). رجوع به جَبَروت شود.
-
جبروت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] jabarut ۱. عظمت؛ بزرگی.۲. (تصوف) عالَمی که مجرد از ماده، صورت، و زمان است؛ عالم قدرت و عظمت الهی.۳. قدرت و سلطۀ همراه با سربلندی.
-
واژههای مشابه
-
عالم جبروت
لغتنامه دهخدا
عالم جبروت . [ ل َ م ِ ج َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عالم ذات قدیم را عالم جبروت گویند و عالم صفات حق را ملکوت نامند. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). مقام ملائکه و عرش . (ناظم الاطباء). || حالت بزرگی و تکبر. || عالم عظمت و جلال اسمای صفات الهی . || ...
-
جلال و جبروت
فرهنگ واژههای سره
فر و شکوه
-
جلال و جبروت
فرهنگ گنجواژه
شکوه و ثروت.
-
جستوجو در متن
-
جلالت و جلادت
فرهنگ گنجواژه
شکوه و توانایی،جبروت
-
بهفر
فرهنگ نامها
(تلفظ: behfar) شکوهمند و با جلال و جبروت .
-
دبدبه
واژگان مترادف و متضاد
تجمل، جاه، جبروت، جلال، حشمت، طمطراق، کوکبه
-
ابهت
واژگان مترادف و متضاد
اهمیت، بزرگی، جبروت، جلال، سطوت، شکوه، صولت، عظمت، فره، وقار