کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جبرائیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جبرائیل
/jebrā'il/
معنی
=جبرئیل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جبرائیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: jebrā’il) (عبری) (= جبریل ، جبرئیل) بندهی خدا ، مرد خدا ؛ (در اعلام) در فرهنگ اسلامی و دیگر ادیان نام یکی از فرشتگان مقرب الهی که رابط میان خدا و پیامبران است ، روحالقدس ، روحالامین .
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ] (اِخ ) زین الباسلی المخلصی (الخوری ). مدرس عربی در مدرسه ٔ بطریرکیه بیروت بود. او راست : الفوز بالارب فی قواعد لغةالعرب که در 1887 م . در مطبعه ٔ بیروت بچاپ رسیده است . (معجم المطبوعات ).
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ] (اِخ ) سلیمان جبور. مؤلف کتاب «ابن ربه و عقده » وی معتقد است که فصل «فضائل بیت المقدس » از عقدالفرید جلد هفتم از قسمتهایی است که بعد از مرگ مؤلف بر کتاب افزوده شده است و بر این معنی دلیلهایی اقامه کرده که بنظر صحیح میرسد. (از ذیل عقدا...
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ] (اِخ ) شیخ امین الدین . پدر شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحاق که یکی از عرفای مشهور عهد الجایتو است ، میباشد. (از تاریخ مغول عباس اقبال ص 508).
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) ابن بختیشوع بن جورجیس بن بختیشوع ، از اطباء حاذق و ماهر از مردم جندیشابور که در خدمت هارون الرشید و خلفاء بعد از وی بود. او تألیفات بسیاری در طب دارد و بجای پدر خود بختیشوع بریاست پزشکانی که در خدمت خلیفه بودند منصوب شد. مرد...
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج َ ] (اِخ ) نام فرشته ٔ وحی . (منتهی الارب ). امین وحی . روح الامین . روح القدس . ناموس اکبر. جبرول . (یادداشت مؤلف ). جبرائل . در قاموس کتاب مقدس چنین آمده : فرشته ای است که زکریا را بولادت یحیی و مریم را بولادت عیسی بشارت داد و همان ا...
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن بطرس بن القلاعی . او راست : 1 - مقالات فی التعالیم المسیحیة. 2 - الحق القانونی المارونی . 3 - کتاب فی اسرارالبیعة. 4 - ناموس کنیسة رومیة. 5 - تاریخ . وی بسال 922 هَ . ق . / 1516 م . درگذشت . (از معجم المؤلفین ).
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج ِ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ یا عبداﷲبن بختیشوع بن جبرائیل یکی دیگر از طبیبان عالیقدر خاندان بختیشوع است . پدر وی از متصوفان بودو وقتی المقتدر بخلافت رسید او را از خاصان درگاه خود ساخت و مدتی در این سمت بود سپس درگذشت و پسر خود جبرائیل و دختری...
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل . [ ج ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیرتاج شهرستان بیجار است . و در48 هزارگزی جنوب خاوری بیجار و هشت هزارگزی خاور شوسه ٔ بیجار به همدان واقع شده و محلی است تپه ماهور وسردسیر. سکنه ٔ آن 650 تن باشد، و آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آنجا غ...
-
جبرائیل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل .[ ج َ ] (ع اِ) یعنی بنده ٔ خدای عزوجل . (از منتهی الارب ). مرد خدا. (قاموس کتاب مقدس ). پیک خدای عزوجل .
-
جبرائیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عبری] [قدیمی] jebrā'il =جبرئیل
-
واژههای مشابه
-
جبرائیل تورل
لغتنامه دهخدا
جبرائیل تورل . [ ](اِخ ) یکی از نویسندگان اسپانیا که تاریخ اکناد برشلونه را نوشته است . اکناد جمع کند که امروز آنرا کونت و عرب آنرا قمط تلفظ میکند و آنرا باقماط جمع بندند. و اقماط برشلونه یا برجلونه در کتب عرب فراوان آمده است . (از الحلل السندسیه و ح...
-
جبرائیل حداد
لغتنامه دهخدا
جبرائیل حداد. [ ج َ ل ِ ح َدْ دا ] (اِخ ) طرابلسی . وی مورخ است . ازآثار اوست : تاریخ الحرب السودانیة. که در سال 1891 م . در قاهره بچاپ رسیده است . (از اسماء المؤلفین ).
-
جبرائیل حوشب
لغتنامه دهخدا
جبرائیل حوشب . [ ج ِ ل ِ ح َ ش َ ] (اِخ ) مارونی . در حلب متولد شد و از آثار اوست : «الرموز و مفاتیح الکنوز فی الوعظ». (از اسماءالمؤلفین ).