کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جایگزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جایگزین
/jāygozin/
معنی
کسی یا چیزی که بهجای کسی یا چیزی دیگر قرار میگیرد و معمولاً هر دو دارای ویژگیهای مشابه میباشند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جانشین
۲. ثابت، مستقر
فعل
بن گذشته: جایگزین کرد
بن حال: جایگزین کن
دیکشنری
ingrained
-
جستوجوی دقیق
-
جایگزین
واژگان مترادف و متضاد
۱. جانشین ۲. ثابت، مستقر
-
جایگزین
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (ص فا.) کسی که جایی را برای خویش انتخاب کند، آن که یا آن چه که در جایی استقرار یابد.
-
جایگزین
لغتنامه دهخدا
جایگزین . [ گ ُ ] (ن مف مرکب ) قائم مقام . جانشین . خلف . بدل . بجای .
-
جایگزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹جاگزین› jāygozin کسی یا چیزی که بهجای کسی یا چیزی دیگر قرار میگیرد و معمولاً هر دو دارای ویژگیهای مشابه میباشند.
-
جایگزین
دیکشنری فارسی به عربی
واقع
-
جایگزین
واژهنامه آزاد
الترناتیو
-
واژههای مشابه
-
alternative activity
فعالیت جایگزین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مجموعهفعالیتهای پیشگیرانهای که فرصت حضور در محیطهای جدید و ایمن و عاری از مواد را به افراد میدهد و از احتمال گرایش آنها به مصرف مواد میکاهد
-
substitute addiction
اعتیاد جایگزین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] اعتیادی که جایگزین اعتیاد دیگر میشود
-
fat replacer
جایگزین چربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ترکیبی که برای کاهش میزان کالری و ایجاد خواص حسی چربیمانند میتواند جانشین بخشی از چربی مواد غذایی شود
-
replacement tyre
تایر جایگزین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هر تایری بهجز تایر اصل
-
alternate fuel
سوخت جایگزین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] سوختی که برای کاهش آلودگی هوا به جای بنزین و گازوئیل به کار میرود
-
جایگزین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استبدل
-
جایگزین ساختن
دیکشنری فارسی به عربی
مقعد
-
جایگزین شدن
دیکشنری فارسی به عربی
معبد