کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاکی
لغتنامه دهخدا
جاکی . (اِ) درختی است که چوب آن را مسواک کنند. (برهان ). رجوع به جال و جالی شود.
-
جاکی
لغتنامه دهخدا
جاکی . (اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمد گرمسیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان . واقع در12 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ آرو به بهبهان . محلی است کوهستانی و گرمسیر و مالاریائی سکنه ٔ آن 300 تن ، مذهب اهالی شیعه و زبان آنها فارسی و لری است . آب مشروب از چشمه ...
-
جاکی
لغتنامه دهخدا
جاکی . (اِخ ) نام ایلی از ایلات فارس است . این ایل بدو شعبه ٔ بزرگ چهار بنیچه و لیراوی منقسم میشوند: اول چهار بنیچه که نیز مشتمل بر چهار قسمت است : بویراحمدی ، چرام ، دشمن زیاری ، نوئی . دوم لیراوی ، که مشتمل بر دو قسمت است : لیراوی دشت ، لیراوی کوهس...
-
واژههای مشابه
-
زاویه ٔ جاکی
لغتنامه دهخدا
زاویه ٔ جاکی . [ ی َ ی ِ ] (اِخ ) در خارج قاهره واقع و منسوب است به شیخ حسین بن ابراهیم جاکی متوفی 737 هَ . ق . وی خود در این زاویه تا پایان عمر معتکف بود ولکن در آنجا مدفون نگردید. (از خطط مقریزی ج 4 ص 304). و رجوع به زاویه شود.
-
واژههای همآوا
-
جعکی
لغتنامه دهخدا
جعکی . [ ] (اِخ ) نام یکی از چاپارخانه های میان راه شماخی به بادکوبه است . (مرآت البلدان ج 4 ص 249).
-
جستوجو در متن
-
چهاربنیچه
لغتنامه دهخدا
چهاربنیچه . [ چ َ ب ُ چ َ ] (اِخ ) شعبه ای از ایل جاکی کوه گیلویه از ایلات فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 88). و آن شامل چهار ایل بویراحمد، چرام ،دشمن زیاری و نوئی است . رجوع به طایفه ٔ جاکی شود.
-
تارمونی
لغتنامه دهخدا
تارمونی . (اِخ ) تیره ای از چرام (قسم دوم از اقسام چهار بنیچه ایل جاکی کوه گیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
دره موردی
لغتنامه دهخدا
دره موردی . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) نام تیره ای از نوئی ، قسمت چهاربینچه جاکی از ایلات کوه کیلویه ٔ فارس است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
شیخ تیراوگان
لغتنامه دهخدا
شیخ تیراوگان . [ ش َ ] (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ نوئی (قسمت چهارم چهاربنیچه ٔ جاکی از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
شیخ هابیل
لغتنامه دهخدا
شیخ هابیل . [ ش َ ] (اِخ ) تیره ای از نوئی (قسمت چهارم چهار بنیچه ٔ جاکی از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
مهوینی
لغتنامه دهخدا
مهوینی . [ م َهَْ ] (اِخ ) نام تیره ای از نوئی قسمت چهارم چهار بنیچه ٔ جاکی از ایلات کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
محمودشاهی
لغتنامه دهخدا
محمودشاهی . [ م َ ] (اِخ )تیره ای از نوئی (قسمت چهارم چهار بنیچه ٔ جاکی از ایلات کوه کیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).