کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاکو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاکو
لغتنامه دهخدا
جاکو. (اِ) در لهجه ٔ گیلان چوبی که بدان برنج کوبند. چوب مخصوصی است که شلتوک را از ساقه جدا میکند این واژه از دو جزء تشکیل شده است . «جا aَJ» به معنای جو و «کو ku» به معنای کوب . (از فرهنگ گیلگی ).
-
جستوجو در متن
-
jocko
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاکو
-
علیکه کوکلتاش
لغتنامه دهخدا
علیکه کوکلتاش . [ ع َ ک َ کو ک ُ ] (اِخ ) (امیر علاءالدین ...) وی از بزرگان دربار میرزا شاهرخ بود و وقتی میرزا خلیل سلطان به مخالفت با میرزا شاهرخ برخاست و سمرقند را مقر خویش ساخت این امیر علیکه کوکلتاش به همراهی امیر مضراب جاکو و امیرحسین صوفی ترخان...
-
باباحاجی
لغتنامه دهخدا
باباحاجی . (اِخ ) (امیر...) امیرباباحاجی ولد امیر شیخ محمد عراقی ، به وفور شجاعت وجلادت از امثال و اقران ممتاز و مستثنی بوده و در زمان میرزا عمر، پدرش را امیر جهانشاه جاکو کشته بود واو بقصاص پدر امیر جهان شاه را به قتل رسانیده و در زمان استیلاء امیر ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) مشتاق (امیر شیخ ...). در عصر سلطان ابوسعید خطه ٔ اندخود بأمیر شیخ ذوالنون و برادرش امیر شیخ احمد مشتاق تعلق گرفت و سلطان حسین میرزا احمد راکه در محاربه ٔ چکمن ، پای جرأت در میدان جلادت نهاده چند زخم خورده بود بایالت قبةالاسلا...