کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جاکش
معنی
(کَ یا کِ) (ص فا.) کسی که امکانات ارضاء شهوت دیگران را فراهم آورد؛ دلال محبت .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
پاانداز، دیوث، قرمساق، قواد
دیکشنری
fancy man, pander, pimp, procurer
-
جستوجوی دقیق
-
جاکش
واژگان مترادف و متضاد
پاانداز، دیوث، قرمساق، قواد
-
جاکش
فرهنگ فارسی معین
(کَ یا کِ) (ص فا.) کسی که امکانات ارضاء شهوت دیگران را فراهم آورد؛ دلال محبت .
-
جاکش
لغتنامه دهخدا
جاکش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه مردان را بازنان آشنائی دهد. قرطبان . قلتبان . قرنان . کشخان . دیوث . قرمساق . لحاف کش . بقچه کش . ماست کش . زن بمزد. بچشم خودبین . بی غیرت . دلال محبت . بی ناموس . بی تعصب . معرس .
-
جاکش
لهجه و گویش تهرانی
کسی که محل برای کار خلاف فراهم میکند.
-
جستوجو در متن
-
لحاف کش
لهجه و گویش تهرانی
جاکش
-
پشت در نشین
لهجه و گویش تهرانی
جاکش
-
خانم بیار
لهجه و گویش تهرانی
جاکِش
-
بکش
واژگان مترادف و متضاد
جاکش، قواد
-
زنبمزد
واژگان مترادف و متضاد
جاکش، دیوث، قرمساق، نامرد
-
قلتبان
واژگان مترادف و متضاد
جاکش، دیوث، قرمساق، قواد
-
پسدرنشین
واژگان مترادف و متضاد
جاکش، دیوث، قرمساق
-
bawd
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیداد، جاکش، دلال محبت
-
bawds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنج، جاکش، دلال محبت
-
جاکشی
لغتنامه دهخدا
جاکشی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل جاکش . ماست کشی . لحاف کشی . رجوع به جاکش شود.