کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جأث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جأث
لغتنامه دهخدا
جأث . [ ج َ ءَ ] (ع مص ) گران شدن وقت برخواستن . (منتهی الارب ). || گران شدن وقت برداشتن چیز گران . (منتهی الارب ) (المنجد).
-
جأث
لغتنامه دهخدا
جأث . [ ج َءْ ث ْ ] (ع مص ) پربار رفتن شتر. || نقل کردن مرد اخبار را. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
جاث
لغتنامه دهخدا
جاث . [ جاث ث ] (ع ص ) نعت فاعلی ازجَث ّ. ترسنده و ترساننده . کسی که بترسد و کسی که بترساند. || زننده . || برنده . از بیخ وبن برکننده . (منتهی الارب ). رجوع به جَث ّ شود.
-
واژههای همآوا
-
جأص
لغتنامه دهخدا
جأص . [ ج َءْص ْ ] (ع مص ) جأص الماء؛ خورد آبرا. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
مجؤوث
لغتنامه دهخدا
مجؤوث . [ م َ ] (ع ص ) نعت است از «جأث » یعنی ترسیده . (از منتهی الارب ). ترسیده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
بدخو
لغتنامه دهخدا
بدخو. [ ب َ ] (ص مرکب ) بدخلق . تندخو. بی ادب . شریر. (ناظم الاطباء). دنانس . جأث . دعن . مدعن . (منتهی الارب ). فظ. جنعاظ. شموس . سَی َّءالخلق . برنتی ̍. بشع. (یادداشت مؤلف ). کج خلق . زشت خو : کرا کار با شاه بدخوبودنه آزرم و نه تخت نیکو بود. ابوش...