کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاهز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جاهز
معنی
اماده کردن , مهيا کردن , حاضر کردن , اماده
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاهز
دیکشنری عربی به فارسی
اماده کردن , مهيا کردن , حاضر کردن , اماده
-
واژههای مشابه
-
قالب جاهز
دیکشنری عربی به فارسی
کليشه , کليشه کردن , با کليشه چاپ کردن , يک نواخت کردن , رفتار قالبي داشتن
-
واژههای همآوا
-
جاحظ
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (ص .) مردی که چشمش درشت و برآمده باشد.
-
جاهض
لغتنامه دهخدا
جاهض . [ هَِ ] (ع ص ) مرد تیزو سبک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تیزهوش . (از اقرب الموارد). و فیه جهوضة و جهاضة؛ ای حدةنفس . (اقرب الموارد). تیزدل . (مهذب الاسماء). شاخص . سخت دل . || کوهان بلند. || بلند از هر چیز. (منتهی الارب ) (آنند...
-
جاحظ
لغتنامه دهخدا
جاحظ. [ ح ِ ] (اِخ ) عمروبن بحربن محبوب بن فزارة الکنانی البصری ، مکنی به ابوعثمان و معروف به جاحظ. رئیس فرقه ٔ معروف جاحظیه از فرقه های معتزله . وی در حدود سنه ٔ 160 هَ .ق .در بصره تولد یافت و در همانجا زندگی میکرد و درک خدمت اصمعی و ابی عبیده و ابی...
-
جاحظ
لغتنامه دهخدا
جاحظ. [ ح ِ ] (ع ص ) مرد [چشم ] برآمده و بزرگ چشم . ج ، جُحَّظ.(از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنکه دیده ٔ وی بیرون خزیده بود. ج ، جواحظ. (مهذب الاسماء). آنکه حدقه ٔ چشم او بیرون آمده باشد. (آنندراج ). چشم ورپُلغّیده .
-
جستوجو در متن
-
مهیا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جاهز
-
حاضر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
جاهز
-
رفتار قالبی داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
قالب جاهز
-
کلیشه
دیکشنری فارسی به عربی
قالب جاهز
-
کلیشه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قالب جاهز
-
با کلیشه چاپ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
قالب جاهز