کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانور یا گیاه ابزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
hydrophyte
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیدروفیت، گیاه ابزی
-
phylogeny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فیلوژنی، تکامل نژادی، تاریخ نژادی جانور یا گیاه
-
purebred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالص، اصیل، پاک نژاد، جانور یا گیاه خوش نژاد
-
insectivore
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره کش، پستاندار حشره خوار، جانور یا گیاه حشره خوار
-
pesticide resistance
مقاومت به آفتکُش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پایداری گیاه یا جانور در برابر آفتکُش
-
گیاه خوردن
لغتنامه دهخدا
گیاه خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) یا گیاخوردن . خوردن نبات و علف خوردن . چریدن : گیا گر خورد جانور باک نیست چرا جانور جانور را چراست . منوچهری .گفت درویش من نخواهم چیزمن توانم گیاه خوردن نیز. مکتبی .تَبَقﱡل ؛ گیاه خوردن . (دهار) (منتهی الار...
-
sex
جنس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ ویژگیها و ساختارها و صفات و اعمالی که براساس آنها جنسیت یک گیاه یا جانور مشخص میشود
-
اغمراء
لغتنامه دهخدا
اغمراء. [ اَ م ِ ] (ع اِ) ج ِ غَمیر، یعنی دانه ٔ بهمی یا گیاهی است یا گیاه اندک سبز یا گیاه سبز که زیر گیاه خشک برآمده باشد یا گیاه در بن گیاه دیگر. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ج ِغمیر، یعنی آب بسیار و جز آن . (از اقرب الموارد)...
-
پریاخته
فرهنگ فارسی معین
(پُ. تِ) (اِمر.) یک فرد از موجودات گیاهی یا جانوری که بدنش بیش از یک یاخته داشته باشد، جانور و گیاه پرسلولی .
-
apical1
رأسی1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا بخشهایی از گیاه که در بالا یا نوک یا سر ساختاری از گیاه قرار دارد
-
غمیر
لغتنامه دهخدا
غمیر. [ غ َ ] (ع ص ، اِ) نبات خرد انبوه . (مهذب الاسماء). دانه بَهمی ̍، گیاهی است ، یا گیاه اندک سبز، یا گیاه سبز که زیر گیاه خشک برآمده باشد، یا گیاه در بن گیاه دیگر. ج ، اَغمِراء . || آب بسیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
خشک گیاه
لغتنامه دهخدا
خشک گیاه . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) گیاهی است که مرده . گیاه خشک . گیاه از بین رفته : هائجه ؛ زمین خشک گیاه یا زردگیاه . (منتهی الارب ). اهاجه ؛ خشک گیاه یا زردگیاه یافتن زمین را. (منتهی الارب ).
-
volunteer plant, volunteer
گیاه ناخواسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاه یا محصولی که براثر ریزش بذر یا وجود بقایای گیاهان روییده باشد
-
طفیلی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع - فا. ] (ص نسب .) 1 - انگل ، مانند انگل . 2 - گیاه یا حیوانی که از گیاه یا حیوان دیگر تغذیه کند.
-
wildings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
wildings، گیاه یا میوه خودرو