کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانورشناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جانورشناس
/jānevaršenās/
معنی
آنکه دربارۀ جانوران مطالعه و تحقیق میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جانورشناس
لغتنامه دهخدا
جانورشناس . [ ن َ / ن ِ / ن ْ وَ ش ِ ] (نف مرکب ) حیوان شناس . آنکه درباره ٔ جانوران تحقیق و تتبع دارد. رجوع به جانورشناسی شود.
-
جانورشناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) jānevaršenās آنکه دربارۀ جانوران مطالعه و تحقیق میکند.
-
جستوجو در متن
-
مچنیکف
لغتنامه دهخدا
مچنیکف . [ م ِ ک ُ ] (اِخ ) مچنیکو . جانورشناس و میکرب شناس روس (1845-1916 م .) از پیروان پاستور بود.او تئوری «فاگوسیتوز» خود را منتشر ساخت و اصول عقاید خود را بطور خلاصه در کتاب مصونیت از بیماری های عفونی بیان کرد و در سال 1908 م . به دریافت جایزه ٔ...
-
دودمان
لغتنامه دهخدا
دودمان . (اِ مرکب ) دوده . سلسله . سلاله . نسل . (یادداشت مؤلف ). طایفه . (ناظم الاطباء). آل . (دهار) (ناظم الاطباء). صی . اسرة. (دهار). خانواده . (از برهان ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر) (فرهنگ جهانگیری ) (انجمن آرا). بطن . (دهار). فص...