کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانماز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جانماز
/jānamāz/
معنی
پارچۀ کوچکی که که در آن مُهر و تسبیح میگذارند و هنگام خواندن نماز پیش روی خود پهن میکنند؛ سجاده.
〈 جانماز آب کشیدن: [مجاز] زهد و تقوا نشان دادن و اظهار دینداری کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تسلیخ، تشلیخ، سجاده، مصلی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جانماز
واژگان مترادف و متضاد
تسلیخ، تشلیخ، سجاده، مصلی
-
جانماز
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِمر.) فرشی کوچک که بر کف اتاق یا زمین گسترند و روی آن نماز گزارند، سجاده . ؛ ~ آب کشیدن تظاهر به پاکی و تقدس کردن .
-
جانماز
لغتنامه دهخدا
جانماز. [ ن َ ] (اِ مرکب ) مصلا. (بهار عجم ) (آنندراج ). || سجاده . پلاسی که مخصوص به نماز است و در وقت نماز گزاردن وی را گسترده و در روی آن سجده بجای آورند. (ناظم الاطباء). مخفف جای نماز. جامه ای که در آن مهر و سبحه نهند و گاه نماز خواندن در زیر پیش...
-
جانماز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jānamāz پارچۀ کوچکی که که در آن مُهر و تسبیح میگذارند و هنگام خواندن نماز پیش روی خود پهن میکنند؛ سجاده.〈 جانماز آب کشیدن: [مجاز] زهد و تقوا نشان دادن و اظهار دینداری کردن.
-
جانماز
لهجه و گویش تهرانی
سجاده
-
واژههای مشابه
-
جانماز آب کشیدن
لغتنامه دهخدا
جانماز آب کشیدن . [ ن َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه کنایه از زهد نمودن . طهارت و پرهیز نمودن . بدروغ زهد و ورع نمودن . خود را پیرو مرّ قوانین شرع نمودن . اظهار تقوی کردن .
-
جانماز آب کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
تظاهر به دینداری
-
جستوجو در متن
-
سجاده
فرهنگ واژههای سره
جانماز
-
سجاده
واژگان مترادف و متضاد
جانماز، مصلی
-
تشلیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ تسبیح] [قدیمی] tašlix سجاده؛ جانماز.
-
جانمازانداختن،()پهن کردن
لهجه و گویش تهرانی
آماده کردن جانماز برای عبادت
-
تشلیخ
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ معر. ] (اِ.) سجاده ، جانماز.
-
سجاده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سجّادَة] sajjāde پارچه یا فرشی که روی آن نماز بخوانند؛ جانماز.