کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جانشین
/jānešin/
معنی
۱. کسی که بهجای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد.
۲. [قدیمی] خلیفه؛ قائممقام؛ ولیعهد.
۳. عوض.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدل، جایگزین، خلف، خلیفه، عوض، قائممقام، نایب، وارث، ولیعهد
دیکشنری
acting, alternate, deputy, double, fill-in, quid pro quo, relief, replacement, stand-in, substitute, successor, surrogate
-
جستوجوی دقیق
-
جانشین
واژگان مترادف و متضاد
بدل، جایگزین، خلف، خلیفه، عوض، قائممقام، نایب، وارث، ولیعهد
-
جانشین
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (ص فا.) 1 - قائم مقام . 2 - ولیعهد.
-
جانشین
لغتنامه دهخدا
جانشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) قائم مقام . (بهارعجم ) (آنندراج ). کسی که به نیابت از دیگری کاری انجام دهد مانند: وکیل ، وصی ، ولی ، نایب ، نائب مناب ، خلیفه ، ولی ، بدل ، عوض ، قَفی ّ. (منتهی الارب ) : بی باده دل ز سیر جهان وانمیشودگل جانشین سبزه ٔ مینا...
-
جانشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) jānešin ۱. کسی که بهجای دیگری بنشیند و کارهای او را انجام بدهد.۲. [قدیمی] خلیفه؛ قائممقام؛ ولیعهد.۳. عوض.
-
جانشین
دیکشنری فارسی به عربی
اغاثة , بديل , قرصة , کاهن , نائب , وريث
-
واژههای مشابه
-
substituent group
گروه جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] اتم یا گروه عاملی که جانشین اتم یا گروه دیگری در یک ترکیب شیمیایی میشود
-
surrogate mother
مادر جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] زنی که میپذیرد فرزند زن دیگری را در زهدان خود پرورش دهد اعم از آنکه جنین با تلقیح مصنوعی زامه یا از لقاح برونتنی زوج دیگری تشکیل شده باشد
-
surrogacy
مادری جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] اقدام زنی که رویان حاصل از کامههای یک زوج دیگر یا حاصل از تخمک خود و زامۀ مرد غیرهمسر خود را تا هنگام زایمان حمل میکند
-
secondary dominant
نمایان جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← نمایان گذرا
-
wildcard
نویسۀ جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نویسهای که میتواند نماینده یک یا چند نویسه در متن باشد
-
replacement of a traveller
مسافر جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخص ثالثی که برطبق شرایط مندرج در قرارداد مسافرتی میتواند به جای مسافر اصلی از خدمات گردشگری استفاده کند
-
alternate airport, alternate airfield, alternate aerodrome, alternate 1
فرودگاه جانشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرودگاهی که در صورت عدم امکان نشست در فرودگاه مقصد، برای فرود توصیه میشود
-
declared alternate
جانشین اعلامی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرودگاه جانشینی که در طرح پرواز تعیین شده است
-
takeoff alternate/ take-off alternate
جانشین برخاست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فرودگاه جانشینی که هواپیما اندکی پس از برخاست بنا به ضرورت در صورت عدم امکان بازگشت به فرودگاه خروجی در آن فرود میآید