کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جانبداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جانبداری
مترادف و متضاد
حمایت، طرفداری، هواخواهی، هواداری ≠ مخالفت
دیکشنری
backing, favoritism, partiality
-
جستوجوی دقیق
-
جانبداری
واژگان مترادف و متضاد
حمایت، طرفداری، هواخواهی، هواداری ≠ مخالفت
-
جانبداری
لغتنامه دهخدا
جانبداری . [ن ِ ] (حامص مرکب ) طرفداری . مددکاری . حمایت . (ناظم الاطباء). عمل جانبدار. رجوع به جانب و جانبدار شود.
-
واژههای مشابه
-
بدون جانبداری
دیکشنری فارسی به عربی
محايد
-
جانبداری کورکورانه
دیکشنری فارسی به عربی
الإنحياز الأعمي
-
واژههای همآوا
-
جانب داری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) طرفداری ، حمایت .
-
جانب داری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] [مجاز] jānebdāri حمایت؛ طرفداری.
-
جستوجو در متن
-
پای /زیرعَلَم کسی سینه زدن
لهجه و گویش تهرانی
جانبداری از کسی
-
الإنحياز الأعمي
دیکشنری عربی به فارسی
جانبداري کورکورانه
-
sympathise
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدردی کردن، طرفدار بودن، همدردی یا همفکری کردن، جانبداری کردن
-
sympathized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدرد، طرفدار بودن، همدردی یا همفکری کردن، جانبداری کردن
-
sidings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده روی، جانبداری، طرفداری، بستگی بحزب
-
sympathising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همدردی، طرفدار بودن، همدردی یا همفکری کردن، جانبداری کردن