کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جام بر تارک سر کشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جام بر تارک سر کشیدن
لغتنامه دهخدا
جام بر تارک سر کشیدن . [ ب َ رَ ک ِ س َ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شراب خوردن بیکبار چنانکه از وی چیزی نماند. (آنندراج ) : عاشقا گر بود خواهی در صف می خوارگان جام می بر تارک سر رایگان باید کشید.معزی (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
گل جام
لغتنامه دهخدا
گل جام . [ گ ُ ] (اِ مرکب ) شیشه های رنگین که در عمارت خانه و حمام و در تابدانها تعبیه کنند وآنرا آینه جامی نیز میگویند. (آنندراج ) : روشن بود ز عالم بالا فضای دل گل جام دارد از مه تابان سرای دل . محسن تأثیر (از آنندراج ).در آن خلوت که شرمش برقع از ...
-
corolla
جام 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ گلبرگهای یک گل * مصوب فرهنگستان اول
-
Crater, Crt, Cup
جام 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورتی فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان بین دو صورت شجاع و سنبله
-
cup 1
جام 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] 1. ظرفی که بهعنوان جایزه به تیم یا فرد قهرمان اهدا شود که معمولاً به شکل گلدانی دستهدار و پایهدار است 2. یک دوره مسابقه که در پایان آن به فرد یا تیم قهرمان جام اهدا شود
-
cribbing bucket
جام آخوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] جامی باریک برای برداشتن پارسنگ میان دو ریلبند
-
jar test
جامآزمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] آزمونی برای تعیین نوع مادۀ منعقدکننده و چندۀ بهینۀ آن در تصفیۀ آب
-
super cup
جام برتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] یک دوره مسابقه که بین تیمهای برندۀ جامهای قبلی برگزار شود
-
Masters Cup, Masters
جام برتران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مسابقات سالانۀ قهرمانی تنیس که هشت بازیکن برتر سال در آن شرکت میکنند
-
جام جم
فرهنگ فارسی معین
(مِ جَ) (اِمر.) جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.
-
جام زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) شراب خوردن .
-
جام نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص ل .) وعدة عشرت دادن ، سرِ دوستی داشتن .
-
ته جام
لغتنامه دهخدا
ته جام . [ ت َه ْ ] (اِ مرکب ) باقیمانده ٔ شراب در جام . (ناظم الاطباء). ته پیاله . رجوع به ته و ترکیبهای آن شود.
-
تربت جام
لغتنامه دهخدا
تربت جام . [ ت ُ ب َ ت ِ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای هفت گانه ٔ شهرستان مشهد است . از طرف خاور محدود است برودخانه ٔ هریرود که مرز ایران و افغانستان را تشکیل میدهد، ازباختر به بخش طیبات و فریمان ، از شمال به بخش جنت آباد و فریمان ، از جنوب بمرز ایران و...