کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاروب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جاروب ساز
لغتنامه دهخدا
جاروب ساز. (نف مرکب ) آنکه جاروب ها بسازد : چو جاروب سازش برفعت نشست ز مژگان خورشید جاروب بست .ملاطغرا (از آنندراج ).
-
جاروب کش
لغتنامه دهخدا
جاروب کش . [ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کناس و فراش . (آنندراج ). آنکه جاروب کند. جاروب کننده . کسی که عمل وی جاروب کشیدن است . جاروکش : پیوسته دلم صاف ز گرد خط یار است جاروب کش خانه ٔ آئینه غبار است .ملاطاهر غنی (از آنندراج ).
-
جاروب کشی
لغتنامه دهخدا
جاروب کشی . [ ک َ / ک ِ] (حامص مرکب ) عمل جاروب کش . کار کسی که جارو کند.
-
جاروب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تفتيش , مکنسة
-
علف جاروب
دیکشنری فارسی به عربی
خلنج
-
جستوجو در متن
-
مکنسة
دیکشنری عربی به فارسی
جاروب , جاروب کردن
-
brooms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاروبرقی، جاروب، جاروب کردن
-
broom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاروبرقی، جاروب، جاروب کردن
-
jarbot
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاروب
-
مکنسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مکنسَة، جمع: مکانس] [قدیمی] meknase جاروب.
-
besom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مشمع، دختر گستاخ و جسور، جاروب باغبانی، جاروب ترکهای، فاحشه
-
besoms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاسه های سفالی، دختر گستاخ و جسور، جاروب باغبانی، جاروب ترکهای، فاحشه
-
brooming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، جاروب کردن
-
broomed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاروبرقی، جاروب کردن
-
روبیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) rubide جاروبشده؛ روفته.