کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جارزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
feed
جارزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی قالب دادهای برای عرضۀ محتواهایی به کاربران که بهطور پیاپی روزآمد میشوند
-
جارزن
واژهنامه آزاد
جغد جارزن یکی از جنسهای جغدها است. جغد جارزن (نام علمی:Megascops) سردهای (جنسی) از جغدهای اصلی است و در این سرده ۲۱ گونه زنده وجود دارد.
-
واژههای مشابه
-
feed reader
خوانشگر جارزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] فضایی که مطالب همنشری اشتراکگذاریشده را جمعآوری میکند تا کاربر بتواند جارزنهای ورودی را سازماندهی کند
-
RSS feed
جارزن همبس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نوعی پروندۀ متنی که برچسبی برای شرح محتوای وبگاهی دارد
-
جستوجو در متن
-
جارچی
واژگان مترادف و متضاد
جارزن، جارکش، صلازن، منادی
-
جارکش
فرهنگ فارسی معین
(کِ یا کَ) (ص فا.) کسی که به آواز بلند مردم را به امری دعوت کند، جارزن ، جارکشنده .
-
جارچی
لغتنامه دهخدا
جارچی . (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) منادی . کسی که آواز دهد مردم را در کاری . نداکننده . در ترکی ، نقیب و منادی کننده . (آنندراج ). در ترکی ، نقیب و منادی کننده . لفظ ترکی است از مصطلحات . (غیاث اللغات ). رجوع به جارزن شود . || منصبی از مناصب لشکری بد...