کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاذبه زمین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
انجذب
-
بطرف جاذبه یامرکز نفوذ متمایل شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انجذب
-
جستوجو در متن
-
geomagnetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمین شناسی، وابسته به جاذبه زمین
-
geomagnetism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژئومغناطیس، نیروی جاذبه زمین، نیروی اهنربایی زمین
-
geotropism
زمینگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] واکنش گیاه نسبت به قوۀ جاذبۀ زمین و متمایل شدن اندامهای آن به سمت زمین
-
فضانورد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] fazānavard کسی که با سفینۀ فضایی از جاذبۀ زمین میگذرد و به آن سوی جو میرود.
-
gravity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جاذبه زمین، ثقل، شدت، سنگینی، اهمیت، وقار، جدیت، درجه کشش، دشواری وضع
-
geotropic
زمینگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی اندامهای گیاهی که ناشی از تأثیر قوۀ جاذبه بر آنها باشد و سبب متمایل شدن آنها به سمت زمین شود
-
ثقل
فرهنگ فارسی معین
(ثِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گران شدن . 2 - ظاهر شدن آبستنی زن . 3 - (اِمص .) سنگینی ، گرانی . 4 - (اِ.) رخت و بار و بنة مسافر. 5 - کالای خانه . 6 - گناه ، اثم . 7 - گنج زمین . 8 - دفینة زمین . ؛ ~ سامعه سنگینی گوش . ؛ ~ معده سوء هاضمه . ؛ قوة ~ ق...
-
چکه
واژهنامه آزاد
خروج مایعات از مسیری مشخص و به صورت قطره قطره و سقوط آن ها تحت تاثیر نیروی جاذبه زمین.
-
زمین
لغتنامه دهخدا
زمین . [ زَ ] (اِخ ) سیاره ای که ما در آن منزل داریم واز آن نشو و نما می کنیم ... در مدت 24 ساعت یکدفعه بر دور خود می گردد و در مدت 365 روز و شش ساعت و چند دقیقه بر دور شمس گردش می کند و بی نهایت کوچکتر است از شمس . و تقسیم می کنند سطح زمین را بواسطه...
-
بی وزنی
لغتنامه دهخدا
بی وزنی . [ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی وزن : برآشفتم از سختی کارشان ز بی وزنی بیع بازارشان . نظامی .چو بی وزنیی باشد اندازه رابلندی کجا باشد آوازه را. نظامی .- حالت بی وزنی ؛ (اصطلاح فضانوردی ) حالت خروج از قوه ٔ جاذبه ٔ زمین . قرار گرفتن در ...
-
دریای بزرگ
لغتنامه دهخدا
دریای بزرگ . [ دَرْ ی ِ ب ُ زُ ] (اِخ ) یا دریای فلسطین ، و آن دریای عظیمی است که فیمابین آسیا واروپا و افریقا واقع است و بدین لحاظ دریای متوسط خوانده می شود. طولش از مشرق تا مغرب 2 هزار میل و عرضش از 400 تا 800 میل می باشد. (از قاموس کتاب مقدس ). مد...
-
گی
لغتنامه دهخدا
گی . (اِخ ) (گی لوساک ) ژزف لوئی . دانشمند فیزیک و شیمیدان فرانسوی که به سال 1778 در سن لئونار دو نوبلا به دنیا آمد. در سال 1804 قانون انبساطگازها را کشف کرد. دو بار با بالن به هوا رفت ، یکی در سال 1804 به اتفاق بیوت تا ارتفاع 4000متری زمین و دیگر با...
-
دنباله داران
لغتنامه دهخدا
دنباله داران . [ دُم ْ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح نجوم ) جمع فارسی دنباله دار. ذوات الاذناب . ذوذنب . اجرامی آسمانی دارای ماهیت سحابی که بر مسیرهایی در حول خورشید حرکت می کنند و گاهی به مدتی از چند روز تا چندین ماه برای ساکنین زمین مرئی هستند. ست...