کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جادو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جادو گر
دیکشنری فارسی به عربی
ساحر
-
جادو کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسحر
-
وِروِره جادو
لهجه و گویش تهرانی
زن حیله گر پرحرف و فتنه انگیز
-
ورور جادو
واژهنامه آزاد
(اصفهان، سده لنجان) وِروِر جادو؛ کسی که تندتند حرف بزند به طوری که مفهوم نباشد. (شاید این واژه از این جا می آید که جادوگران ذکرهای خود را تند و سریع می گویند طوری که قابل فهم نیست.)
-
سِحر و جادو
فرهنگ گنجواژه
جادو.
-
جَنبل و جادو
فرهنگ گنجواژه
جادو.
-
جادو و جنبل
فرهنگ گنجواژه
جادوگری.
-
وابسته به سحر و جادو
دیکشنری فارسی به عربی
سحري
-
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکار میرود
دیکشنری فارسی به عربی
تعويذة
-
جستوجو در متن
-
witcheries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
witcheries، جادو، جادو گری، سحر
-
wizards
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگران، جادو، نابغه، جادو گر، طلسمگر
-
wizard
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگر، جادو، نابغه، جادو گر، طلسمگر
-
hexes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hexes، ساحره، جادو گر، سحر و جادو کردن
-
hex
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هگزا، ساحره، جادو گر، سحر و جادو کردن
-
اجی و مجی
فرهنگ گنجواژه
جادو. اجی و مجی لاترجی= الفاظی که برای جادو میخوانند.