کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جادوزبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جادوزبانی
/jāduzabāni/
معنی
=جادوسخنی: ◻︎ دلم را به زنهار زه بر زدی / به جادوزبانی گره برزدی (نظامی۵: ۹۲۳).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جادوزبانی
لغتنامه دهخدا
جادوزبانی . [ زَ ] (حامص مرکب ) صفت و کیفیت جادوزبان : دلم را بزنهار زه برزدی به جادوزبانی گره برزدی .نظامی (از آنندراج ).رجوع به جادوزبان و جادو شود.
-
جادوزبانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] jāduzabāni =جادوسخنی: ◻︎ دلم را به زنهار زه بر زدی / به جادوزبانی گره برزدی (نظامی۵: ۹۲۳).
-
جستوجو در متن
-
جادوزبان
لغتنامه دهخدا
جادوزبان . [ زَ ] (ص مرکب ) کنایه از شاعر فصیح . (آنندراج ). چرب زبان . شیرین گفتار. رجوع به جادوزبانی شود.
-
زه برزدن
لغتنامه دهخدا
زه برزدن . [ زِه ْ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از شیرازه بستن باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ فارسی معین ). بند کردن حد چیزی و شیرازه بستن . (غیاث ) : دلم را بزنهار زه برزدی به جادوزبانی گره برزدی . نظام...