کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاجیمِ دالُو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاجیمِ دالُو
لهجه و گویش بختیاری
jâjim-e dâlu رنگینکمان، قوس و قزه dâlu .
-
واژههای مشابه
-
جاجیم
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نوعی فرش که از نخ های رنگین پنبه ای یا پشمی بافته می شود.
-
جاجیم
لغتنامه دهخدا
جاجیم . (اِ) رجوع به جاجم شود.
-
جاجیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جاجم› jājim ۱. پارچۀ کلُفت شبیه پلاس.۲. نوعی فرش بدون پرز با ضخامتی نازکتر از پلاس که از نخهای رنگین پنبهای یا پشمی بافته میشود.
-
جاجیم
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰâǰim/ ǰimxowle طاری: ǰâǰim/ gilim طامه ای: ǰâǰim طرقی: ǰâǰim کشه ای: gilim نطنزی: ǰâǰem
-
جاجیم
لهجه و گویش بختیاری
jâjim نوعى بافتنى پشمى رنگین به عرض 35سانت که چند تخته آن را کنار هم دوزند تامربع شود.
-
جاجیم
لهجه و گویش تهرانی
گلیم ظریف برای روی کرسی
-
جاجیم بافی
لغتنامه دهخدا
جاجیم بافی . (حامص مرکب ) عمل جاجیم باف . بافتن جاجیم . رجوع به جاجیم شود.
-
جُل و جاجیم
لهجه و گویش تهرانی
جُل،پارچه بی ارزش،روانداز ستور