کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جاتاغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جاتاغ
/jātāq/
معنی
تختهای گرد و سوراخدار که بر سر ستون خیمه گذاشته میشود؛ کلیجۀ خیمه؛ بادریسه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جاتاغ
لغتنامه دهخدا
جاتاغ . (اِ) کلیجه ٔ خیمه را گویند و آن تخته ای باشد سوراخ دار که بر سر ستون خیمه گذارند. (برهان ). ترکی است بمعنی کلیجه ٔ خیمه و بادریسه . (غیاث اللغات ) : ای خمیه ٔ تو بر ز بهشت برین بقدرجاتاغ خیمه ٔ تو سزد از سپهر بدر. سوزنی .(حاشیه ٔ برهان از فره...
-
جاتاغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) jātāq تختهای گرد و سوراخدار که بر سر ستون خیمه گذاشته میشود؛ کلیجۀ خیمه؛ بادریسه.
-
واژههای همآوا
-
جاتاق
لغتنامه دهخدا
جاتاق . (اِخ ) یکی از قراولخانه هائی است که در سمت مشرق و شمال بجنورد مابین خاک زعفرانلوو شادلو واقع و معبر مخصوص طوائف تکه است که هرگاه آنجا قراول و مستحفظ مخصوص نداشته باشد میتوانند بدزدی وارد بخاک بجنورد شوند. (مرآت البلدان ج 4 ص 20).
-
جستوجو در متن
-
جاناغ
لغتنامه دهخدا
جاناغ . (اِ مرکب ) رجوع به جاتاغ شود.