کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثیة
لغتنامه دهخدا
ثیة. [ ی َ ] (ع اِ) آغل گوسفندان .
-
واژههای مشابه
-
خشایه ثیه
لغتنامه دهخدا
خشایه ثیه . [ خ َ ی َ ی َ ] (اِ) شاه را بزبان فارسی قدیم می گفتند . (از ایران باستان ج 1 ص 46).
-
واژههای همآوا
-
صیت
واژگان مترادف و متضاد
آوازه، اشتهار، شهرت، معروفیت، ناموس
-
صیت
لغتنامه دهخدا
صیت . (ع اِ) آوازه . (مهذب الاسماء). آوازه و ذکر خیر. (غیاث اللغات ). ذکر خیر. شهرت نیکو. ذکر. ذکره : به پیش صیت احسانت گه پیمودن عالم صبا را پای در سنگ آمده ست از تنگ میدانی . ابوعلی حسین مروزی .آدمی چون بداشت دست از صیت هرچه خواهی بکن که فاصنع شیت ...
-
صیت
لغتنامه دهخدا
صیت . [ ص َی ْ ی ِ ] (ع ص ) مرد سخت آواز. بلندآواز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
صیت
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع . ] (اِ.) آوازه ، شهرت .
-
سیت
لغتنامه دهخدا
سیت . (اِخ ) رجوع به سک و سکاها شود.
-
سیة
لغتنامه دهخدا
سیة. [ ی َه ْ ] (ع اِ) سر برگشته ٔ کمان . ج ، سیات . (ناظم الاطباء). خم گوشه ٔ کمان . ج ، سیات . (مهذب الاسماء).- سیةالقوس ؛ سرهای برگشته ٔ کمان .ج ، سیات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
صیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] sit, seyt آوازه و نام نیک؛ ذکر خیر؛ شهرت نیکو.
-
سیت
واژهنامه آزاد
از کلمه "سی تو" می آید به معنی "برای تو" __ تلفظ:seet یا sit
-
جستوجو در متن
-
پادشاه
لغتنامه دهخدا
پادشاه . [ دْ / دِ ] (ص مرکب ، اِ) از اصل پهلوی پاتخشای یا پاتخشاه ، خدیو و فرمانروا . معادل آن در پارسی باستان (پارسی هخامنشی ) پتی خشای ثیه و پتی خشای َ، [ کسی که به اقتدار فرمان راند ] راجع به اصل این لغت در برهان قاطع چنین آمده است : «نامی است فا...
-
گئوتم
لغتنامه دهخدا
گئوتم . [ گ َ ءُ ت ِ م َ ] (اِخ ) گئوتمه . گئوتم . اسم یکی از دیویسنان و از رقبای زرتشت است ، جز در فقره ٔ 16 از فروردین یشت دگر در هیچ جای اوستا نه در هیچ کتب پهلوی اسمی از او برده نشده است . معنی لفظی آن معلوم نیست در سانسکریت گوتم موجود و اسم طبقه...