کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثَالِثُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثَالِثُ
فرهنگ واژگان قرآن
سوم -سومی
-
واژههای مشابه
-
ثالث
واژگان مترادف و متضاد
سوم، سومین
-
ثالث
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص .)1 - سوم . 2 - آن که نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادعا کند.
-
ثالث
لغتنامه دهخدا
ثالث . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از ثلث . || سوم . || سه کننده . || شخص خارجی : و هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هر آینه از اشاعت مصون ماند. (کلیله و دمنه ).- شخص ثالث ؛ در مرافعات آنکه نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادّعا کند. (اصطلاح...
-
ثالث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sāles سوم.〈 ثالث ثلاثه: [قدیمی]۱. سوم از سه.۲. [مجاز] در مسیحیت، هریک از اقنومهای سهگانه، شامل پدر، پسر، و روحالقُدُس.
-
ثالث
دیکشنری فارسی به عربی
ثلث
-
ثالث ثلاثه
فرهنگ فارسی معین
(لِ ثِ ثَ ثِ) [ ع . ] (ص .) یکی از سه اقنوم (اَب ، ابن ، روح القدوس ).
-
دریای ثالث
لغتنامه دهخدا
دریای ثالث . [ دَرْ ی ِ ل ِ ] (اِ مرکب ) باران . غیث . مطر. (از غیاث ). صاحب آنندراج گوید: مراد باران است ، خیرالمدققین [ یعنی خان آرزو ] در شرح این بیت که : چو دریای ثالث نمطشوی خاک ز ثالث ثلاثه جهان کرد پاک .گوید که : همه ٔ دریاها سه قسم اند: اول ب...
-
سیبک ثالث
لغتنامه دهخدا
سیبک ثالث . [ ب َ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاریز نوبالاجام بخش تربت جام شهرستان مشهد. دارای 108 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجاغلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهید ثالث
لغتنامه دهخدا
شهید ثالث . [ ش َ دِ ل ِ ] (اِخ ) این لقب به دو تن از علمای امامیه اطلاق شده ، مشهور بدین لقب بین متأخران حاج محمدتقی برغانی است و بعضی قاضی نوراﷲ شوشتری را بدین لقب یاد کرده اند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روضات الجنات خوانساری ص 363، تاریخ ادبیا...
-
متوکل ثالث
لغتنامه دهخدا
متوکل ثالث . [ م ُ ت َ وَک ْ ک ِ ل ِ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن یعقوب بن عبدالعزیز بن یعقوب العباسی . از آخرین خلفای دولت عباسی به مصر است . در دوران حیات پدرش و پیش از ورود سلطان سلیم به مصر مردم با وی بیعت کردند ولی در سال 922 هَ .ق . سلطان سلیم وارد مصر ...
-
محمودشاه ثالث
لغتنامه دهخدا
محمودشاه ثالث . [ م َ هَِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسین ملقب به غیاث الدین بیست وسومین از سلاطین بنگاله ٔ هند. (939 - 944 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 277.
-
محمودشاه ثالث
لغتنامه دهخدا
محمودشاه ثالث . [ م َهَِ ل ِ ] (اِخ ) دوازدهمین از سلاطین گجرات هند. (944- 961 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 282).
-
محمد ثالث
لغتنامه دهخدا
محمد ثالث . [ م ُ ح َم ْ م َ دِ ل ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان ، ملقب به مستکفی پانزدهمین خلیفه اُموی اسپانیا (414 - 416 هَ . ق .) (معجم الانساب و الاسرات زامباور ص 2).