کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثویر
لغتنامه دهخدا
ثویر. [ ث ُ وَ ] (اِخ ) آبی است از منزلهای تغلب بجزیره . (مراصد الاطلاع ).
-
ثویر
لغتنامه دهخدا
ثویر. [ ث ُ وَ ] (اِخ ) ابن ابی فاخته سعیدبن علاقه ، مکنی به ابی الجهم . مولی جعدة هبیرة. تابعی است .
-
ثویر
لغتنامه دهخدا
ثویر. [ ث ُ وَ ] (اِخ ) ابوحامد. تابعی است .
-
ثویر
لغتنامه دهخدا
ثویر. [ ث ُوَ ] (ع اِ مصغر) تصغیر ثور. || (اِخ ) زمین ریگ زار و سنگستانی است سفید رنگ از بنی ابی بکربن کلاب نزدیک سواج و کوههای حمی ضریة. (مراصد الاطلاع ).
-
ثویر
لغتنامه دهخدا
ثویر.[ ث َ ] (اِخ ) اَبرق ُالثویر. موضعی است بدیار عرب .
-
واژههای همآوا
-
صویر
لغتنامه دهخدا
صویر. [ ص ُ وَ ] (اِخ ) موضعی است از عقیق مدینه . (معجم البلدان ).
-
سَویر
لهجه و گویش بختیاری
savir صبور، آرام bača savir>:بچه آرام> .
-
جستوجو در متن
-
ابوهلال
لغتنامه دهخدا
ابوهلال .[ اَ هَِ ] (اِخ ) عبداﷲبن ثویر السعدی . محدث است .