کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) (ملاعلی ...)یکی از شعرای ایران و این بیت اول رباعی از اوست :تا کی بمن آزار و جفا خواهی کردبا غیر برغم من وفا خواهی کرد.
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) رجوع به سفیان ثوری شود.
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن هارون مکنی به ابو محمد. او از شاگردان اصمعی بود و روایت از ابوعبیده و غیر او داشت و کتاب سیبویه را نزد ابی عمر جرمی خوانده است . او راست : کتاب امثال و کتاب اضداد و کتاب النوادرو کتاب فعلت و افتعلت و کتاب الخیل . ...
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب است به ثور که بطنی است از همدان . (سمعانی ).
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ ] (ص نسبی ) منسوب به ثور. گاوی .
-
ثوری
لغتنامه دهخدا
ثوری . [ ث َ را ] (اِخ ) رجوع به ثوراء شود.
-
ثوری
لهجه و گویش تهرانی
ثریا(نام زن)
-
واژههای مشابه
-
ثوري
دیکشنری عربی به فارسی
انقلا بي , چرخشي
-
سفیان ثوری
لغتنامه دهخدا
سفیان ثوری . [ س ُف ْ ن ِ ث َ ] (اِخ ) (97 - 161 هَ .ق .) ابوعبداﷲ، سفیان بن سعیدبن مسروق ثوری . از طایفه ٔ نصر. وی امیرالمؤمنین در حدیث بود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 375). رجوع به ابوعبداﷲ سفیان بن ثوری شود.
-
عماره ٔ ثوری
لغتنامه دهخدا
عماره ٔ ثوری . [ ع ُ رَ ی ِ ث َ ] (اِخ ) ابن شهاب ثوری . وی صحابی بود.از جانب علی (ع ) حاکم کوفه شده بود. (از الاصابة).
-
واژههای همآوا
-
سوری
فرهنگ نامها
(تلفظ: suri) (در قدیم) (در گیاهی) گل سرخ ؛ (به مجاز) سرخ رنگ .
-
سوری
واژگان مترادف و متضاد
۱. گلسرخ، گلمحمدی ۲. منسوب به سور ۳. بزمی، بزمرو، سورچران، مدعو به عروسی ۴. اهل سوریه
-
صوری
واژگان مترادف و متضاد
ظاهری، مجازی