کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثورالماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثورالماء
لغتنامه دهخدا
ثورالماء. [ ت َ رُل ْ ] (ع اِ مرکب ) سبزی که بر آب بندد. بزغمه . جامه ٔ غوک . جل وزغ چغزپاره . چغزلاده . چغزوازه . خزه . طحلب . عرمض . غلفق . گاو آب .
-
جستوجو در متن
-
گاوآب
لغتنامه دهخدا
گاوآب . [ وْ ] (اِ مرکب ) جل وزغ . جامه ٔ غوک و آن چیزی باشد سبز مانند نمد که در روی آبهای ایستاده بهم رسد و به عربی ثورالماء و طحلب خوانند. (برهان ). جلبک . پاره ای گیاهها که در دریاها و دریاچه های شیرین یا شور بر روی یا تک آب روید.
-
پشم وزغ
لغتنامه دهخدا
پشم وزغ . [ پ َ وَ زَ ] (اِ مرکب ) جُل وزغ . طُحلب . چغزلاوَه . خَزَه . گاواب . غوک جامَه .ثَورالماء. جامه ٔ غوک . خُبزُالضفادِع . فرزد. چِم . جُل بَک . بزغمه . چغزبازه .
-
جامه ٔ غوک
لغتنامه دهخدا
جامه ٔ غوک . [ م َ / م ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی باشد سبز شبیه به ابریشم که در روی آب بهم میرسد. (برهان ). گیاهی است سبز که در آب روید و آنرا چغزواره و سرند نیز نامند. (شرفنامه ٔ منیری ). سبزیی باشد شبیه به ابریشم که بر روی آب و جوی و حوض...
-
بزغسمه
لغتنامه دهخدا
بزغسمه . [ ب َ زَ س َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) جل وزغ را گویند و آن چیزی سبز باشد مانند ابریشم که در روی آب بهم میرسد و وزغ در آن پنهان می شود. و معنی ترکیبی آن وزغ پنهانست ، چه سمه بمعنی پنهان هم آمده است ، و آنرا بعربی طُحلب گویند. (برهان ). سبزئی اس...
-
عرمض
لغتنامه دهخدا
عرمض . [ ع َ م َ ] (ع اِ) درخت با خار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درخت خرد کنار و پیلو. و هر درخت که گاهی کلان نگردد. (منتهی الارب ). خرد و کوچک از سدر و اراک ، و گویند خرد و کوچک هر درختی که هرگز بزرگ نشود. (از اقرب الموارد). نوعی از درخت کنا...
-
طحلب
لغتنامه دهخدا
طحلب .[ طُ ل ُ ] (ع اِ) چغزلاوه که بجهت دورماندگی آب پیدا شود. (منتهی الارب ). سبزی که بر روی آب استاده جمع شود، بهندی کائی گویند. (آنندراج ). طِحلِب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبزابه . (تفلیسی ). جامه ٔ غوک . (دهار). چیزیست که بر سر آب آیدچون نمد ...