کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثناگویی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثناگویی
/sanāguy(')i/
معنی
ستایشگری؛ مداحی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثناگویی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .)1 - مداحی ، ستایشگری . 2 - دعاگویی .
-
ثناگویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عربی. فارسی] sanāguy(')i ستایشگری؛ مداحی.
-
جستوجو در متن
-
حمد
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِمص .) ستایش ، ثناگویی .
-
حمد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hamd ستایش کردن؛ شکر کردن؛ ستایش؛ ستودن؛ ثناگویی؛ سپاس؛ شکر.
-
تحمید
واژگان مترادف و متضاد
۱. ستایش، ثناگویی، سپاسگویی ۲. ثنا گفتن، حمد کردن، ستایش کردن، ستودن ۳. پسندیدن
-
گویی
لغتنامه دهخدا
گویی . (ص نسبی ) منسوب به گوی . به شکل گوی . چون گوی . از گوی ، یعنی مدور. مانند گوی . (انجمن آرا) (آنندراج ). گرد. (ناظم الاطباء). کروی : سراسر سپهران گویی ، و ویژه و پاکند و مرده نمیشوند و همیشه گردنده اند. (نامه ٔشت مهاباد از انجمن آرا). || (ق ) ب...
-
حمد
لغتنامه دهخدا
حمد. [ ح َ ] (ع اِمص ) ستایش و شکر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نقیض ِ ذم و نکوهش . و حمد اعم است از شکر. سپاسداری . و به اصطلاح خاص بیان کبریا و جلال عظمت حق سبحانه تعالی را گویند و بعضی از محققان نوشته اند: حمد در لغت ثناگویی است بر جمیل و خوبی ...