کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثناگوینده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثناگوینده
لغتنامه دهخدا
ثناگوینده . [ ث َ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) ثناگوینده بر محسن . شاکر و شکور. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ستاگوی
لغتنامه دهخدا
ستاگوی . [ س ِ ] (نف مرکب ) ستایشگوی . ثناگوینده . ستایش خوان : چه گر من همیشه ستاگوی باشم ستایم نباشد نکو جز بنامت . رودکی .و ثنا و ستا گوی او در بزم بذل مواهب . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 474).
-
ذاکر
لغتنامه دهخدا
ذاکر. [ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ذکر. یادکننده . بیان کننده . || شریف . || ثناگوی . ثناگوینده : ذاکر فضل تو و مرتهن بِرّ تواندچه طرازی به طراز و چه حجازی بحجاز. منوچهری .آنکه چون جدّ و پدر در همه ٔ حال مدام ذاکر و شاکر باشد به بَر رب ّ علیم . ابوحنی...