کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثلاثی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثلاثی
/solāsi[y]/
معنی
۱. سهتایی.
۲. (ادبی) ویژگی کلمۀ سهحرفی؛ دارای سه حرف.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثلاثی
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] (ص نسب .) 1 - سه تایی . 2 - کلمة سه حرفی در صرف .
-
ثلاثی
لغتنامه دهخدا
ثلاثی . [ ث ُ ثی ی ] (ع ص نسبی ) سه حرفی (کلمه ) و صیغ اسماء ثلاثی در عربی ده است : فلس . فرس . کتف . عضد. حبر. عنب . ابل . قفل . صرد.عنق . || منسوب به ثلثة. || و در کشاف اصطلاحات الفنون آمده است : بضم ّ ثاء مثلَّثه ، نزد علماء صرف عبارت است از اسم ی...
-
ثلاثی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به ثلاث) [عربی: ثلاثیّ] [قدیمی] solāsi[y] ۱. سهتایی.۲. (ادبی) ویژگی کلمۀ سهحرفی؛ دارای سه حرف.
-
جستوجو در متن
-
خطام
لغتنامه دهخدا
خطام . [ خ ِ ](ع مص ) مصدر ثلاثی «خَطم » و ثلاثی مزیدفیه «مخاطمه » است . رجوع به «خطم » و «مخاطمه » در این لغت نامه شود.
-
تفعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] tafa''ol در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه.
-
تفعیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] taf'il در صرف عربی، از ابواب ثلاثی مزیدٌفیه.
-
ذوثلاثة
لغتنامه دهخدا
ذوثلاثة. [ ث َ ث َ ] (ع ص مرکب ) ثُلاثی . سه حرفی . (کلمة).
-
لام الفعل
لغتنامه دهخدا
لام الفعل . [مُل ْ ف ِ ] (ع اِ مرکب ) حرف سوم از هر کلمه ٔ ثلاثی .
-
triliteral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سه سرباز، سه حرفی، ثلاثی، کلمه سه حرفی
-
triads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سه گانه، سه تایی، ثلاثی، مجموعه سهتایی، مجموع سه چیز، تثليث
-
افتعال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] 'efte'āl ۱. بهتان و دروغ بستن به کسی.۲. چیز نو پدید آوردن.۳. (اسم) از بابهای ثلاثی مزید زبان عربی.
-
استفعال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] 'estef'āl در صرف عربی، یکی از بابهای دهگانۀ مصادر ثلاثی مزید که مفهوم درخواست کاری یا چیزی را میرساند.
-
افعال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) 1 - انجام دادن . 2 - یکی از باب های ثلاثی مزید فیه در زبان عربی .
-
تفاعل
فرهنگ فارسی معین
(تَ عُ) [ ع . ] 1 - (مص .) اظهار آن چه در باطن نیست . 2 - (اِ.) در صرف عربی یکی از باب های ثلاثی مزیدفیه .