کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثقه
/seqe/
معنی
۱. [جمع: ثقات] کسی که طرف اعتماد باشد و مردم به گفتار و کردارش اعتماد کنند.
۲. (اسم) اعتماد؛ اطمینان.
۳. (اسم) اعتقاد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اطمینان، اعتماد، وثوق
۲. امین، درستکار، مطمئن، موثق
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثقه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اطمینان، اعتماد، وثوق ۲. امین، درستکار، مطمئن، موثق
-
ثقه
فرهنگ فارسی معین
(ثِ قِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) اعتماد کردن . 2 - (اِ.) کسی که مورد اعتماد باشد.
-
ثقه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: ثقَة] ‹ثقت› [قدیمی] seqe ۱. [جمع: ثقات] کسی که طرف اعتماد باشد و مردم به گفتار و کردارش اعتماد کنند.۲. (اسم) اعتماد؛ اطمینان.۳. (اسم) اعتقاد.
-
واژههای مشابه
-
ثقة
لغتنامه دهخدا
ثقة. [ ث ِ ق َ ] (ع مص ) محل اعتماد بودن . معتمد بودن . || اعتمادداشتن . || استوار داشتن . باور داشت . || متکی شدن به . اتکاء، تکیه کردن به . وثوق .
-
ثقة
لغتنامه دهخدا
ثقة. [ ث ِ ق َ ](ع ص ، اِ) مرد معتمد و امین . || (اِمص ) اطمینان . وثوق . اعتقاد : نخست ثقة درست کردم که هر چه ایزد عز ذکره تقدیر کرده است باشد. (تاریخ بیهقی ص 341). || (ص ) استوار : با این چنین حماقت گوئی که شاعرم سوگند خور که نیست مرا قول تو ثقه . ...
-
ثقة
دیکشنری عربی به فارسی
حالت عمودي , اطمينان بخود , اعتماد بنفس , اطمينان , اعتماد , ايمان , توکل , پشت گرمي , اميد , اعتقاد , اعتبار , مسلوليت , امانت , وديعه , اتحاديه شرکتها , اءتلا ف , اعتماد داشتن , مطملن بودن , پشت گرمي داشتن به
-
ثقة الاسلام
فرهنگ فارسی معین
(ثَ قِ تُ لْ اِ) [ ع . ] (اِمر.) مورد اعتماد اسلام (عنوانی احترام آمیز برای روحانیان مسلمان ).
-
زاید ثقه
لغتنامه دهخدا
زاید ثقه . [ ی ِ دِ ث ِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زائد ثقه . در اصطلاح محدثان ، حدیثی است که یک راوی ثقه بدان متفرد باشد و مضمون آن در احادیث راویان دیگر نیامده باشد. در کشاف اصطلاحات الفنون آرد: نزد محدثان ، زائد ثقه سه گونه است :1 - حدیث...
-
ثقة الاسلام
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] seqatol'eslām عنوانی محترمانه برای روحانیون شیعه.
-
ثقة / وثوق
دیکشنری فارسی به عربی
استئمان
-
واژههای همآوا
-
سقح
لغتنامه دهخدا
سقح . [ س َ ق َ ] (ع اِمص ) موی رفتگی پیش سر. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
صقح
لغتنامه دهخدا
صقح . [ ص ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَصقَح . (منتهی الارب ). رجوع به اصقح شود.
-
صقح
لغتنامه دهخدا
صقح .[ ص َ ق َ ] (ع مص ) بی مو شدن پیش سر. (منتهی الارب ).