کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثقابت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثقابت
/saqābat/
معنی
استواری.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثقابت
لغتنامه دهخدا
ثقابت . [ ث َ ب َ ] (ع مص ) ثقوب . || افروخته شدن آتش . (تاج المصادر بیهقی ). و بسیار سرخ گردیدن . || روشن شدن ستاره . || دمیدن بوی . || ثقبت الناقه ؛ بسیارشیر گردید اشتر ماده . || ثقب رأیه ؛ رای او نافذ گردید.
-
ثقابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: ثقابة (= افروخته شدن آتش)] [قدیمی، مجاز] saqābat استواری.
-
واژههای همآوا
-
سغابة
لغتنامه دهخدا
سغابة. [ س َ ب َ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن با مشقت و ماندگی . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ثقوب
لغتنامه دهخدا
ثقوب . [ ث ُ ] (ع مص ) ثقابت . ثَقب . || روشن شدن ستاره . || افروخته شدن . || دمیدن بوی . || نافذ رای گردیدن . || بسیارشیر شدن شتر. (تاج المصادر بیهقی ).