کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثقاب
/saqqāb/
معنی
سوراخکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثقاب
لغتنامه دهخدا
ثقاب . [ ث َق ْ قا ] (ع ص ) سنبا. سنبنده . || سقاب الأکتاف ، هویه . سنبا. لقب شاپور ذوالأکتاف .
-
ثقاب
لغتنامه دهخدا
ثقاب . [ ث ِ ] (ع اِ) آتش افروزینه . ج ، ثقب .
-
ثقاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] saqqāb سوراخکننده.
-
واژههای همآوا
-
سقاب
لغتنامه دهخدا
سقاب . [ س ِ ] (ع اِ) پنبه ٔ خون آلود که آن را زن مصیبت زده بر سر گذارد و یک طرف آن پنبه از روی بند بیرون کند تا بیننده بداند که او مصیبت زده است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
صقاب
لغتنامه دهخدا
صقاب . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صَقب ، رجوع به صقب شود.
-
صقاب
لغتنامه دهخدا
صقاب . [ ص ِ ] (ع مص ) روی باروی شدن . (منتهی الارب ). || (اِ) سقاب است که علامت مصیبت باشد مر زنان را در جاهلیت . (منتهی الارب ).
-
صقعب
لغتنامه دهخدا
صقعب . [ ص َ ع َ ] (اِخ ) ابن زهیر، عبداﷲبن زهیربن سلیم ، وی خال ابی مخنف است از زیدبن اسلم و عطأبن رباح روایت کند. ابن حبان او را در ثقات آورده است . (تاج العروس ج 1 ص 336).
-
صقعب
لغتنامه دهخدا
صقعب . [ص َ ع َ ] (ع ص ) دراز. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). بانگ کننده از شتر ماده و از دروازها. (منتهی الارب ).
-
صغاب
لغتنامه دهخدا
صغاب . [ ص ُ ] (ع اِ) بیضه های شپش . (منتهی الارب ).
-
ثغاب
لغتنامه دهخدا
ثغاب . [ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ ثغب . آبهای خوش که در کوهها در آب گیرها مانده باشد.
-
جستوجو در متن
-
ثقب
لغتنامه دهخدا
ثقب . [ ث ُ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ ثُقبة و ثقوب و ثقاب .
-
هویه سنبا
لغتنامه دهخدا
هویه سنبا. [ ی َ / ی ِ سُم ْ ] (نف مرکب ) سنباننده و سوراخ کننده ٔ شانه . || (اِخ ) لقبی است برای شاپور دوم ساسانی آنکه به ذوالاکتاف مشهور است . لقب شابوربن هرمز ساسانی از پادشاهان سلسله ٔ ساسانیان است . (هویه به معنی کتف و سنبا، ثقاب ). ذوالاکتاف . ...