کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثعالبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثعالبه
/sa'āle(a)be/
معنی
فرقهای از خوارج؛ پیروان ثعلبَةبن عامر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثعالبه
لغتنامه دهخدا
ثعالبه . [ ث َ ل ِ ب َ ] (اِخ ) مؤلف قاموس الاعلام گوید ثعالبه قبیله ای از عرب باشند که در مغرب الجزائر ساکن بودند از اولاد ثعلب بن بکربن صفیره . مسکن این قبیله کوههای وانشریش بود و رئیس قبیله بنی توجین محمدبن عبدالقوی با آنان جنگی درپیوسته و ایشان ...
-
ثعالبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ثعالبَة] sa'āle(a)be فرقهای از خوارج؛ پیروان ثعلبَةبن عامر.
-
واژههای مشابه
-
ثعالبة
لغتنامه دهخدا
ثعالبة. [ ث َ ل ِ ب َ ] (اِخ ) فرقه ای از پانزده فرقه ٔ خوارج . (مفاتیح العلوم ) (بیان الادیان ). از اصحاب ثعلب بن عامر. این فرقه ولایت را درباره ٔ کودکان شرط دانند. خواه کوچک باشند یا بزرگ تا زمانی که انکار وحدانیت الهی بعد از رسیدن به حد بلوغ از آن...
-
جستوجو در متن
-
معبدیه
لغتنامه دهخدا
معبدیه . [ م َ ب َ دی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج ثعالبه . (از اقرب الموارد). تیره ای از خوارج گروه ثعالبه اند و از یاران معبدبن عبدالرحمن می باشند، با فرقه ٔ اخنسیه در امر تزویج مخالفت ورزیده اند یعنی در تزویج دختران مسلمان با پسران مشرکان . و با ...
-
ثعلبة
لغتنامه دهخدا
ثعلبة. [ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) ابن عامر. پیشوای ثعالبة، یکی از پانزده ٔ فرقه ٔ خوارج . (بیان الادیان ).
-
اخنسیه
لغتنامه دهخدا
اخنسیه . [ اَ ن َ سی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج که از گروه ثعالبه و از یاران اخنس بن قیس میباشند. در احکام با ثعالبه موافقت دارند جز اینکه ثعالبه را امتیازیست از آنان به اینکه درباره ٔ کسی که از اهل قبله و در دارالتقیه باشد حکم بر ایمان یا کفر نکن...
-
اصحاب رشید طوسی
لغتنامه دهخدا
اصحاب رشید طوسی . [ اَ ب ِ رَ دِ ] (اِخ ) پیروان رشید طوسی بودند که در اصل از ثعالبه بشمار میرفتند و آنها را عشریه نیز میخواندندو علت انشعاب آنان از ثعالبه این بود که میان رشید و زیادبن عبدالرحمن درباره ٔ گرفتن نیم عشر یا یک عشراز زمینهایی که با انها...
-
عجاردة
لغتنامه دهخدا
عجاردة. [ ع َ رِ دَ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج اصحاب عبدالرحمن بن عجردند، دراعتقادات با «نَجَدات » یکسانند جز آنکه اینان گویندطفل از هر تکلیفی مبراست تا آنکه بعد از بلوغ اسلام آورد و واجب است که پس از بلوغ او را به اسلام دعوت کنند و نیز گویند اطفال مش...
-
شیبانیة
لغتنامه دهخدا
شیبانیة. [ ش َ نی ی َ ] (اِخ ) گروهی از فرقه ٔ خوارج ثعالبه ، و از یاران شیبان بن سلمة می باشند. عقیده ٔآنان با جبریه موافق است و قدرت حادثه را نفی کنند.(از کشاف اصطلاحات الفنون ). یکی از فِرَق ده گانه ٔ مذهب مشبهه . (بیان الادیان ). هم اصحاب شیبان ب...
-
اصحاب ثعلبة
لغتنامه دهخدا
اصحاب ثعلبة. [ اَ ب ِ ث َ ل َ ب َ ] (اِخ ) پیروان ثعلبةبن عامر بودند که با عبدالکریم بن عجرد نخست از یک طریقت پیروی میکردند ولی پس از چندی ثعلبه از آنان جدا شد و خود ببدعتهای دیگری قائل گردید. رجوع به ثعالبه و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره...
-
اصحاب مکرم
لغتنامه دهخدا
اصحاب مکرم . [ اَ ب ِ م ُ ک َرْ رَ ](اِخ ) پیروان مکرم بن عبداﷲ عجلی ، ازجمله ٔ ثعالبه بودند ولی از آنها منشعب شدند و گفتند: تارک صلات کافر است از اینرو که خدا را نمیشناسد، همچنین مرتکبان دیگر کبایر را کافر میخواندند، چه عقیده داشتند گناهکاران همه خد...
-
مکرمیه
لغتنامه دهخدا
مکرمیه . [ م ُ ک َرْ رَ می ی ِ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج و از اصحاب مکرم عجلی . (از اقرب الموارد). طایفه ای از خوارج منسوب به محمدبن کَرّام یا مُکَرَّم اند. کرامیه . (ازمعجم متن اللغه ). یاران مکرم عجلی هستند و ایشان معتقدند تارک نماز کافر است اما نه...