کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثریان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثریان
لغتنامه دهخدا
ثریان . [ ث َ رَ ] (ع اِ) التقاء ثَریان و ثَروَان ؛ نم به نم رسیدن ، یعنی بحدی باران آمدن که بزمین فرو شود تا با نم و تری زیر زمین تلاقی کند و نیز التقاء ثَرَیان و التقاء ثروان . فزودن شرف أب بر شرف ام ّ.
-
ثریان
لغتنامه دهخدا
ثریان . [ ث َرْ ] (ع ص ) تَر.
-
واژههای همآوا
-
سریان
واژگان مترادف و متضاد
حرکت، سرایت
-
سریان
فرهنگ فارسی معین
(سَ رَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - هنگام شب رفتن . 2 - اثر کردن چیزی در چیزی .
-
سریان
لغتنامه دهخدا
سریان . [ س َ رَ ] (ع مص ) رفتن چیزی در اجزای چیزی . (آنندراج ) (غیاث ). || همه شب راه رفتن . (از اقرب الموارد).
-
سریان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] sarayān ۱. هنگام شب رفتن.۲. اثر کردن و جاری شدن چیزی در اجزای چیز دیگر.
-
جستوجو در متن
-
ثروان
لغتنامه دهخدا
ثروان . [ ث َ رَ ] (ع اِ) رجوع به ثَریان شود.
-
نم
لغتنامه دهخدا
نم . [ ن َ ] (اِ) تری . رطوبت . (انجمن آرا) (آنندراج ). رطوبت اندک . (برهان قاطع). رطوبت و تری اندک . (ناظم الاطباء). نمج . ندی . بلل . نداوت . ندوت . (یادداشت مؤلف ) : به دریا به آب اندرون نم نماندکه چوبینه راشاه بایست خواند. فردوسی .چو از دامن ابر...