کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثريد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثريد
معنی
اماج , فرني , حريره , تنبيه , فرسوده کردن , عاجز کردن , ناتوان کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثريد
دیکشنری عربی به فارسی
اماج , فرني , حريره , تنبيه , فرسوده کردن , عاجز کردن , ناتوان کردن
-
واژههای مشابه
-
ثرید
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ معر. ] (اِ.) تریت ، نانی که در آبگوشت یا شیر و غیره بخیسانند و بخورند.
-
ثرید
لغتنامه دهخدا
ثرید. [ ث َ ] (اِخ )قلعه ای است در یمن از بنی حاتم بن سعد. گویند به میان آن چشمه ای است که بشدت فوران کند. (مراصد الاطلاع ).
-
ثرید
لغتنامه دهخدا
ثرید. [ ث َ ] (معرب ، اِ)معرب ترید. (بحر الجواهر). تریت . تلیت . (عامیانه ). ابورزین . اشکنه . نان شکسته در کاسه . یخنی . اُثردان . مثرود. ثریده . ثُردَه . و آن غالباً از گوشت باشد. || نوعی از طعام که پاره های نان را در شوربای گوشت تر کنند. (از بحر ا...
-
ثرید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ثَرید، معرب، مٲخوذ از فارسی: ترید] [قدیمی] sarid = تریت
-
جستوجو در متن
-
اماج
دیکشنری فارسی به عربی
ثريد
-
فرنی
دیکشنری فارسی به عربی
ثريد
-
حریره
دیکشنری فارسی به عربی
ثريد
-
تنبیه
دیکشنری فارسی به عربی
ثريد , عقاب
-
فرسوده کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ثريد ، إجهادٌ
-
ناتوان کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابطل , ثريد
-
عاجز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اهجم , ثريد , ضائق
-
ثرودة
لغتنامه دهخدا
ثرودة. [ ث َ دَ ] (ع اِ) اشکنه . ترید. ثرید. ثرده .