کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثبج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثبج
لغتنامه دهخدا
ثبج . [ ث َ ] (ع مص ) تعمیه کردن در بیان چیزی .
-
ثبج
لغتنامه دهخدا
ثبج . [ ث َ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از پادشاهان یمن . گویند او از قوم خود دفاع نکرد تا مغلوب شدند.
-
ثبج
لغتنامه دهخدا
ثبج . [ ث َب َ ] (ع اِ) میان کتف و پشت . || میانه ٔ هر چیز: ثبج بحر؛ میانه ٔ دریا و معظم بحر. || سینه ٔ سنگخوار یعنی سینه ٔ اسفرود. || مرغ حق . شب آهنگ . || مرغی است . ج ، اَثباج .
-
واژههای همآوا
-
سبج
لغتنامه دهخدا
سبج . [ س َ ب َ ] (معرب ، اِ) معرب شبه است و آن سنگی باشد سیاه و نرم که از آن نگین انگشتری و چیزهای دیگر سازند. گویند سرمه کشیدن از میلی که شبه باشد روشنایی چشم را زیاده کند و هر که با خود دارد از چشم زخم ایمن گردد. (مهذب الاسماء) (برهان ) (آنندراج )...
-
جستوجو در متن
-
ثابج
لغتنامه دهخدا
ثابج . [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ثبج .
-
اثباج
لغتنامه دهخدا
اثباج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ ثَبَج . (منتهی الارب ).
-
اثبجة
لغتنامه دهخدا
اثبجة. [ اَ ب ِ ج َ ] (ع اِ) ج ِ ثَبج ، بمعنی وسطالشی ٔ. (مراصد).
-
اراکة
لغتنامه دهخدا
اراکة. [ اَ ک َ ] (اِخ ) الثقفی . شاعری است و او را مرثیه ایست عمروبن اراکة را و این ابیات از آنست :لعمری لئن اتبعت عینک ما مضی به الدهر او ساق الحمام الی القبرلتستنفدن ماءالشئون بأسره و ان کنت تمریهن من ثبج البحرتبین فان کان البکا رد هالکاعلی احد ف...