کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثباط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثباط
لغتنامه دهخدا
ثباط. [ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ ثَبط.
-
واژههای همآوا
-
ثبات
واژگان مترادف و متضاد
آرام، استحکام، استقامت، استقرار، استواری، پابرجایی، پایداری، دوام، سکون، وقار ≠ ناپایداری
-
ثبات
واژگان مترادف و متضاد
ثبتکننده، ضباط، کاتب، محرر
-
ثبات
فرهنگ واژههای سره
آرامش، پا یداری، پایستگی، استوار
-
سبعة
لغتنامه دهخدا
سبعة. [ س َ ع َ ] (اِخ ) از بطنهای (تیره های ) هوارة (قبیله ای از بربر). (از صبح الاعشی ج 1 ص 364).
-
سبعة
لغتنامه دهخدا
سبعة. [ س َ ع َ ] (اِخ ) نام مردی است سرکش که او را پادشاهی گرفتار ساخته دست و پایش بریده بر دار کشیده ، و از این جاست که گویند: لاعذبنک عذاب سبعة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
سبعة
لغتنامه دهخدا
سبعة. [ س َ ع َ ] (ع اِ) درهم سبعة؛ درهمی که ده دانه از آن هفت مثقال بوده است . (مفاتیح العلوم ).
-
سبعة
لغتنامه دهخدا
سبعة. [ س َ ع َ / س َ ب َ ع َ ] (ع عدد، ص ، اِ) هفت . (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 56). عدد بین شش و هشت و آن برای معدود مذکر است بر خلاف قیاس . (از اقرب الموارد):سبعة رجال ؛ هفت مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).- اقالیم سبعه ؛ هفت کشور. (مؤلف ).-...
-
سبعة
لغتنامه دهخدا
سبعة. [ س ُ ب ُ ع َ / س َ ع َ ] (ع اِ) شیر ماده . (منتهی الارب ).- اخذه اخذ سبعة ؛ (بالاضافه و قد تمنع حرفها) یعنی گرفت آن راگرفتن شیر ماده . (ناظم الاطباء).
-
صباة
لغتنامه دهخدا
صباة. [ ص ُ ] (ع ص ) ج ِ صابی . (منتهی الارب ). رجوع به صابئین شود.
-
ثبات
فرهنگ فارسی معین
(ثَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بر جای ماندن ، پایدار بودن . 2 - دوام یافتن ، پایدار بودن . 3 - (اِمص .) پایداری . ؛ ~ عزم راسخ عزمی ، ثابت عزمی . ؛ ~ قدم استقامت ، پایداری .
-
ثبات
فرهنگ فارسی معین
(ثَ بّ) [ ع . ] (ص .) ثبت کننده ، کارمندی که نامه ها را در دفتری مخصوص ثبت می کند.
-
ثبات
فرهنگ فارسی معین
(ثُ) (اِ.) دردی که آدمی را از حرکت بازدارد.
-
سبات
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ ع . ] (اِ.) خواب ، خواب سبک .