کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثافن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثافن
لغتنامه دهخدا
ثافن . [ ف ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از ثفن .
-
واژههای همآوا
-
سافن
لغتنامه دهخدا
سافن . [ ف ُ ] (اِخ ) سردار کارتاژی (قرطاجنی ) که بسال 450 ق . م . به اسپانیا تاخت و بنیاد تسلط کارتاژ (قرطاجنه ) را در آن سرزمین استوار گردانید.
-
صافن
لغتنامه دهخدا
صافن . [ ف ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از صُفون . اسب که بر سر سه پای ایستاده و سر سُم چهارم را بر زمین گذارد. (منتهی الارب ). و اینچنین اسب تیزرو باشد. (غیاث اللغات ). || مرد ایستاده هر دو پای راصف بسته و منه الحدیث : کنا اذا صلینا خلفه فرفع رأسه من الرکو...
-
صافن
لغتنامه دهخدا
صافن . [ ف ِ ](اِخ ) نام اسب مالک بن خزیم همدانی . (منتهی الارب ).