کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثاسلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثاسلس
لغتنامه دهخدا
ثاسلس . [ ] (اِخ ) یکی از شاگردان برمانیدس طبیب یونانی است .
-
ثاسلس
لغتنامه دهخدا
ثاسلس . [ ] (اِخ ) حیلی مغالط،موسوم به مارس و ملقب به ثاسلس یکی از اطباء یونانی و از اصحاب حیل . او عقیده داشت که طب نه بر تجربه است و نه بر قیاس بلکه بر حیله است . و افلاطون کتب وی و شاگردان او را بسوخت .
-
ثاسلس
لغتنامه دهخدا
ثاسلس . [ ] (اِخ ) فرزند ابقراط طبیب یونانی .
-
جستوجو در متن
-
ثاسلوس
لغتنامه دهخدا
ثاسلوس . [ س ِ ] (اِخ ) نام پدر ابقراط چهارم و نام پسر ابقراط طبیب یونانی معروف که او نیز پزشک بوده است . و رجوع به ثاسلس شود.
-
ذیوفیلس
لغتنامه دهخدا
ذیوفیلس . (اِخ ) ابن ابی اصیبعة در عیون الانباء ج 1 ص 22 و 23 در ترجمه ٔ برمانیدس گوید: و لما ظهر برمانیدس قال ان التجربة و حدها کانت او مع القیاس ، خطر. فاسقطها و انتحل القیاس وحده و لما توفی خلف من التلامیذ ثلاثة نفر و هم ثاسلس و اقرن و ذیوفیلس فوق...
-
طب
لغتنامه دهخدا
طب . [ طِب ب ] (ع اِ) شهوت . خواهانی تن . || شأن . حال مرد. دَهر. خُوی . عادت . یقال : ماذاک بطبی ؛ ای بدهری و عادتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سحر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جادوئی . (منتهی الارب ). || (مص ) علاج کردن . دارو کردن . علاج جسم و...