کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ثار
/sār/
معنی
انتقام گرفتن؛ خونخواهی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خون، دم
۲. کینه
۳. انتقام، خونخواهی، کینخواهی، کینهکشی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ثار
واژگان مترادف و متضاد
۱. خون، دم ۲. کینه ۳. انتقام، خونخواهی، کینخواهی، کینهکشی
-
ثار
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] 1 - (مص ل .) کینه کشیدن . 2 - (اِ.) خون . 3 - کینه .
-
ثار
لغتنامه دهخدا
ثار. (ع مص ، اِ) کینه . || کینه کشیدن . || انتقام . خونخواهی . طلب کردن خون : جز انتصار و طلب ثار روی ندید و جز حرکةالمذبوح چاره ندانست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی 26). از دیار هندوستان هر کجا نافخ ناری و طالب ثاری و ساکن داری ... بود، رو بدو آورد. (ترجمه...
-
ثار
دیکشنری عربی به فارسی
انتقام , کينه , خونخواهي
-
ثار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [عربی: ثٲر] [قدیمی] sār انتقام گرفتن؛ خونخواهی.
-
واژههای مشابه
-
ثأر
لغتنامه دهخدا
ثأر. [ ث َءْرْ ] (ع مص ) کشتن کشنده را. طلب کردن خون مقتولی را. ادراک ثأر. || لاثأرت فلاناً یداه ؛ نفع مرساناد او را دو دست وی .
-
ثار الله
واژهنامه آزاد
خون خدا - یکی از القاب امام حسین علیه السلام
-
واژههای همآوا
-
سار
واژگان مترادف و متضاد
۱. سارنگ ۲. رنج، محنت، درد ۳. شتر ۴. پرده، ساره ۵. نشاطآور، نشاطانگیز، شادیزا
-
سعر
واژگان مترادف و متضاد
نرخ
-
سار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) شتر.
-
سار
فرهنگ فارسی معین
(پس .) 1 - در آخر بعض کلماتِ مرکب به معنی «سر» آید: سبکسار. 2 - در آخر بعضی کلمات مرکب پسوند مکان است که بیشتر معنای کثرت و انبوهی را می رساند. چشمه - سار. 3 - از ادات تشبیه که معنای مانند و شبیه را می رساند: بادسار.
-
سار
فرهنگ فارسی معین
[ ساره . ] (اِ.) پرده .
-
سار
فرهنگ فارسی معین
[ اوست . ] 1 - (اِ.) رنج ، محنت ، آزار. 2 - (ص .) رنجور.