کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثابت پایداری پروتون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
neutral burning
سوختن ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] فرایند سوختن سوخت جامد که در آن، مشخصات فیزیکی نیرو و فشار و سطح سوختن ثابت میماند
-
standing line
بافۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بافهای که در خلال عملیات بینهبَری حرکت نمیکند
-
rent 3
درآمد ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] در اقتصاد سنتی، مزد و بازده ذاتی از زمین و تجهیزات و انواع داراییها، مانند اوراق بهادار متـ . بهرۀ مالکانه
-
ثابت شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) محقق شدن .
-
ثابت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - مدلل ساختن . 2 - محق شمردن .
-
ثابت رأی
فرهنگ فارسی معین
( ~. رَ) [ ازع . ] (ص مر.) آن که در عقیدة خود پابرجاست ، ثابت عقیده .
-
ثابت قدم
فرهنگ فارسی معین
( ~. قَ دَ) [ ع . ] (ص مر.) 1 - پابرجا، متین . 2 - ثابت رای .
-
ثابت قیس
لغتنامه دهخدا
ثابت قیس . [ ب ِ ق َ ] (اِخ ) النخعی . یکی از اشراف کوفه . او در خلافت عثمان با بزرگان و فصحای کوفه مجامعی بر مخالفت عثمان داشت ازینرو خلیفه او را از کوفه بسال 33 هَ . ق . نفی کرد. و رجوع به ثابت بن قیس ... شود.
-
حسان ثابت
لغتنامه دهخدا
حسان ثابت . [ ح َس ْ سا ن ِ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به حسان بن ثابت شود.
-
غير ثابت
دیکشنری عربی به فارسی
عاريه اي بسته بميل ديگري , مشروط بشرايط معيني , مشکوک , مصر , التماس کن , پرمخاطره
-
ثابت الجأش
دیکشنری عربی به فارسی
ثابت قدم
-
ثابت ارکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sābet[']arkān ویژگی آنچه دارای پایههای محکم و استوار باشد.
-
ثابت رای
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sābetra'y ویژگی کسی که در رٲی و عقیدۀ خود استوار و پابرجا است؛ ثابتعقیده.
-
ثابت عزم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sābet'azm ویژگی آنکه در عزم و ارادۀ خود ثابت و پابرجاست.
-
ثابت قدم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [مجاز] sābetqadam ویژگی کسی که در تصمیم خود پابرجا و استوار است؛ ثابتعزم.