کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ثابت میل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fundamental constant
ثابت بنیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هریک از ثابتهای فیزیکی که زاییدۀ نظریههای بنیادی فیزیکاند و بهطور تجربی تعیین میشوند
-
constancy
ثابتبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تمایل به ثابت دیدن شیء یا ویژگیهای آن علیرغم تغییر در شرایط محیط
-
equilibrium constant
ثابت تعادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نسبت حاصلضرب غلظت محصولات به غلظت واکنشدهندهها که هریک به توان ضریب استوکیومتری (stoichiometry) خود رسیده باشد
-
solar constant
ثابت خورشیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] توانی که واحد سطح بالاترین لایۀ جوّ زمین از خورشید دریافت میکند
-
stent
ثابتساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پیوند] افزاره یا قالبی که پیوندینه را در محل خود نگه میدارد
-
stiffness constant
ثابت سفتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ضریبی در قانون تعمیمیافتۀ هوک که بهموجب آن تنش وارد بر جسم با کُرنش تولیدشده متناسب است
-
decay constant,time constant
ثابت فرواُفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمان لازم برای کاهش ولتاژ به e/1 مقدار اولیه
-
elastic constant
ثابت کِشسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] هریک از ضریبهای قانون هوک که بیانگر مؤلفههای کُرنش بهصورت تابعی خطی از مؤلفههای تنش است
-
gravitational constant, constant of gravitation
ثابت گرانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ثابت تناسب در قانون گرانشی نیوتن
-
anisotropy constant
ثابت ناهمسانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] پارامتری وابسته به دما در مادۀ فرّومغناطیسی که بیانگر رابطۀ مغناطش در جهتهای مختلف و انرژی ناهمسانگردی است
-
constant term, absolute term
جملۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در چندجملهای، جملهای که متغیر نداشته باشد
-
set shot, set 4
پرتاب ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پرتابی در وضعیت ایستا که درطی آن دستکم یک پا از زمین جدا نمیشود
-
پردۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← دستان ثابت
-
fixed fret
دستان ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستانی که بر روی دسته بهصورت ثابت تعبیه میشود متـ . پردۀ ثابت
-
neutral burning
سوختن ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] فرایند سوختن سوخت جامد که در آن، مشخصات فیزیکی نیرو و فشار و سطح سوختن ثابت میماند