کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیپ و تیپچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیپ و تیپچه
لغتنامه دهخدا
تیپ و تیپچه . [ پ ُ چ ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آلت گرفتن بلدرچین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
خوش تیپ
فرهنگ واژههای سره
خوش چهرمان، منوچهر
-
محمد تیپ
لغتنامه دهخدا
محمد تیپ . [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آبادبا 180 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
فرمانده تیپ
دیکشنری فارسی به عربی
عميد
-
تیپ باز
لهجه و گویش تهرانی
پرواز دهنده کبوتران
-
تیپ زدن
لهجه و گویش تهرانی
ژیگول کردن
-
تیپ ارتش
واژهنامه آزاد
بریگاد.
-
brigade axis of advance
محور پیشروی تیپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مسیرهای تعیینشده در منطقۀ عمل تیپ که در آن یگانهای تابعۀ تیپ به سمت دشمن پیشروی میکنند
-
تیپ هوا کردن
لهجه و گویش تهرانی
دسته کبوتر را به هوا فرستادن
-
جستوجو در متن
-
تیپچه
لغتنامه دهخدا
تیپچه . [ چ ِ ] (اِ). رجوع به تیپ و تیپچه شود.
-
آواز
لغتنامه دهخدا
آواز. (اِ) آوا. صوت . (صراح ). بانگ : از آواز کوسش همی روز جنگ بدرّد دل شیر و چرم پلنگ .فردوسی .چو بشنید آواز او را تبرگ بر آن اسب جنگی چو شیر سترگ . فردوسی .خور جادوان بد چو رستم رسیداز آواز او دیو شد ناپدید. فردوسی .پرستنده بشنید آواز اوی ندانست کو...