کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیوپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیوپ
معنی
[ انگ . ] (اِ.) = تیوب : تویی لاستیک چرخ اتومبیل . ؛~لس نوعی تایر بدون تیوپ که خودِ آن از هوا پر می شود.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. محفظه لولهای (خمیردندان، چسب و )
۲. تویی لاستیک چرخ(اتومبیل، دوچرخه و )
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیوپ
واژگان مترادف و متضاد
۱. محفظه لولهای (خمیردندان، چسب و ) ۲. تویی لاستیک چرخ(اتومبیل، دوچرخه و )
-
تیوپ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] (اِ.) = تیوب : تویی لاستیک چرخ اتومبیل . ؛~لس نوعی تایر بدون تیوپ که خودِ آن از هوا پر می شود.
-
جستوجو در متن
-
تویی
فرهنگ فارسی معین
1 - (ص نسب .) ویژگی آن چیزی که در تو یا داخل قرار می گیرد. 2 - (اِ.) تیوپ .
-
والو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: valve] vālv قطعۀ فلزی متصل به تیوپ لاستیک وسایل نقلیه که هوا از طریق آن وارد و خارج میشود.
-
طایر، طائر
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرنده، طیر، مرغ ۲. پروازکننده ۳. تایر، چرخ وسائط نقلیه ≠ تیوپ، تویی