کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیو
/tiv/
معنی
تابوتوان؛ طاقت: ◻︎ یکی مهره باز است گیتی که دیو / ندارد به ترفند او هیچ تیو (عنصری: ۳۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تاب ، طاقت ، توانایی .
-
تیو
لغتنامه دهخدا
تیو. (اِ) طاقت بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 412). تاب و طاقت و توانائی . (برهان ) (ناظم الاطباء). همان توان است . (از شرفنامه ٔ منیری ). طاقت و توانائی که تاب باشد. (انجمن آرا) (آنندراج ). تاب و طاقت . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). طاقت بود و توا...
-
تیو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تاو› [قدیمی] tiv تابوتوان؛ طاقت: ◻︎ یکی مهره باز است گیتی که دیو / ندارد به ترفند او هیچ تیو (عنصری: ۳۶۱)
-
واژههای مشابه
-
چه تیو
واژهنامه آزاد
دختر یتیم و در مقابل آن (هه تیو) است به معنای پسر یتیم
-
چه تیو
واژهنامه آزاد
دختر یتیم و در مقابل آن (هه تیو) است به معنی پسر یتیم
-
جستوجو در متن
-
Tiu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیو
-
thio
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو
-
thiocarbonic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو کربنيک
-
thiocarbanilide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو کربنيليد
-
thiocarbamyl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو کرباميل
-
thioamide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو آميد
-
thiocarbimide
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو کرباميد
-
thiochloride
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تيو کلريد