کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تین به تین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تین به تین
لهجه و گویش بختیاری
tin-be-tin تون به تون (نوعى ناسزا).
-
واژههای مشابه
-
تِّينِ
فرهنگ واژگان قرآن
انجیر
-
جستوجو در متن
-
گرانول
لغتنامه دهخدا
گرانول . [ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ) حب های ریزی هستند به وزن 2 تا 5 سانتیگرم که محتوی آلکابوئیدها یا داروهائی است که مقدار استعمالشان خیلی کم و دقیق است . (بین یک دهم میلی گرم تا یک میلی گرم ). گرانولهای اسید ارسینو و سولفات دو استریکنین هر یک محتوی یک م...
-
بلنبس
لغتنامه دهخدا
بلنبس . [ ] (ع اِ) به عربی تین ابیض است . (فهرست مخزن الادویة).
-
شیقوموری
لغتنامه دهخدا
شیقوموری . (معرب ، اِ) لغتی است یونانی و معنی آن به عربی تین احمق باشد و آن نوعی از انجیر است که برگ آن به برگ توت می ماند. (برهان ) (آنندراج ).
-
سوقی
لغتنامه دهخدا
سوقی . (ص نسبی ) بازاری به معنی دکاندار نیز آمده است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) : کند سوقیی سیب را خانه رس ولی خوش نیاید بدندان کس . نظامی .|| (اِ) اسم یونانی تین است .(تحفه ٔ حکیم مؤمن ). تین . انجیر. (یادداشت بخط ...
-
بلمی
لغتنامه دهخدا
بلمی . [ ب َ ] (ع اِ) نوعی از انجیر عرب . انجیر عربی .انجیر فرعون . انجیر فرعونی . تین الاحمق . جمیز. جمیزی . چنار فرنگی . حماطة. (از دزی ). رجوع به جمیز شود.
-
کشکل
لغتنامه دهخدا
کشکل . [ ک َ ک َ ] (اِ) انجیر. تین (در لهجه ٔ کردی ). (یادداشت مؤلف ). رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 245 شود.
-
لیمودارو
لغتنامه دهخدا
لیمودارو. (اِ مرکب ) تین مکی . نباتی است کوهی که در بهاران از میان سنگها بروید و بوی لیمو کند و طبیعت آن گرم و خشک باشد و آن را به تازی وشیح خوانند. (جهانگیری ).
-
آرتین
واژهنامه آزاد
هم معنی آرسین. از لحاظ ریشه ای آرسین را ریشه یابی کردیم یعنی شعله آتش.آرتین در فرهنگ دهخدا به معنی پاکی و تقدس آمده،آرتین (آر+تین) ( آتش+شعله و حرارت و گرما)شعله آتش خود نماد پاکی و تقدس است.
-
جمیز
لغتنامه دهخدا
جمیز. [ ج ُم ْ م َ ] (ع اِ) انجیر تر و آن شیرین و اقسام می باشد. (منتهی الارب ). چیزی است شبیه به انجیر. واحد آن جمیزة. (اقرب الموارد).- تین الجمیز ؛ خرمایی است دارای بندهای دراز که آنرا زبیب کنند. (ذیل اقرب الموارد از ابوحنیفه ). رجوع به ماده ٔقبل ش...
-
تبن
لغتنامه دهخدا
تبن . [ ت ُ ب ُ ] (اِ) شوره زار و زمین بی گیاه . (ناظم الاطباء). اشتینگاس این لغت را بهمین معنی و با تردید ذکر کرده و شعوری بنقل از شرفنامه آن را شوره معنی کرده است ولی در نسخه ٔخطی شرفنامه ٔ منیری کتابخانه ٔ سازمان تین بمعنی شوره آمده است . رجوع به ...
-
تینی
لغتنامه دهخدا
تینی . (ص نسبی ) انجیری . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || رنگی از رنگهای بول که به رنگ آب انجیر ماند. (مفاتیح از یادداشت ایضاً). || نوع سوم از انواع جرب العین . صورت آن ماننددانه ٔ انجیر است و بدین جهت تینی نامندش . (از بحر الجواهر). || نوعی بواسیر : ب...