کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیماج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیماج
/timāj/
معنی
پوست دباغیشدۀ بز؛ پرنداخ؛ ساختیان؛ کورکانی؛ کوزکانی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چرم
۲. چرمدباغینشده
دیکشنری
calf, chamois, goatskin, kid, leather
-
جستوجوی دقیق
-
تیماج
واژگان مترادف و متضاد
۱. چرم ۲. چرمدباغینشده
-
تیماج
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) پوست بز دباغی شده .
-
تیماج
لغتنامه دهخدا
تیماج . (اِ) چرم بودار که آن را بلغار و ادیم نیز گویند و این لفظ ترکی است ... و در مدار به «جیم » فارسی است (تیماچ ). (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چرمی است رنگین و بوی خوش دارد. درشب طلوع سهیل آن را رنگ و بوی حاصل شود. (شرفنامه ٔ منیری ). پوست گوسپند د...
-
تیماج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] timāj پوست دباغیشدۀ بز؛ پرنداخ؛ ساختیان؛ کورکانی؛ کوزکانی.
-
تیماج
دیکشنری فارسی به عربی
عجل , عنزة
-
تیماج
لهجه و گویش تهرانی
پوست نامرغوب بز و گوسفند برای سراجی و کفاشی
-
تیماج
واژهنامه آزاد
پوست دباغی شده.
-
واژههای مشابه
-
انبانه تیماج
لهجه و گویش تهرانی
همیان محکم
-
جستوجو در متن
-
پرنداخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرانداخ، پیرانداخ، پرندخ، اپرنداخ، اپیرنداخ› [قدیمی] parandāx تسمه یا کمربندی که از تیماج درست کنند؛ تیماج؛ ساختیان؛ سختیان.
-
پرنداخ
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (اِ.) تیماج ، سختیان ، تسمه یا کمربند که از تیماج درست کنند.
-
bocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بک ها، تیماج
-
bock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بوک، تیماج
-
چرم
واژگان مترادف و متضاد
ادیم، پوست، تیماج، پوستدباغیشده