کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
طیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طَیف] teyf ١. (فیزیک) نوار هفترنگی که نور پس از گذشتن از منشور تشکیل میدهد.٢. مجموعه چیزهایی که خصوصیات مشترکی داشته باشند.٣. [قدیمی] خیال؛ توهم.
-
جستوجو در متن
-
toph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیف
-
teffs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیف
-
تیفاگنج
لغتنامه دهخدا
تیفاگنج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) تیف گنج . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به تیف گنج شود.
-
tiff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیف، کج خلقی، کدورت، کج خلقی کردن
-
تمشک
لغتنامه دهخدا
تمشک . [ ت َ م ِ ] (اِ) درختچه ای از تیره ٔ گلسرخیان که دسته ٔ مستقلی را به نام تمشکها تشکیل می دهند و به حالت وحشی در نقاط ساحلی و گرم مرطوبی ، مخصوصاً در مازندران و گیلان فراوان است . گیاهی است با ساقه های تیغدار که در کنار جاده ها و مزارع و جنگلها...
-
دیف رخش
لغتنامه دهخدا
دیف رخش . [ رَ ] (اِ مرکب ) دیورخش . تیف رخش . نام نوایی است از موسیقی . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ) : مطربان ساعت بساعت بر نای زیر و بم گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه گه نوای هفت گنج و گه نوای گنج گاوگه نوای دیف رخش و گه نوای...