کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیفوئید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیفوئید
/tifo'(y)id/
معنی
= حصبه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیفوئید
لغتنامه دهخدا
تیفوئید. [ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) حصبه . مطبقه . (از فرهنگ فارسی معین ). از امراض عفونی و ساری که به سبب وجود میکروب و ایجادزخمهای دگمه ای شکل در روده تشخیص داده میشود. و با تیفوس مشابهت دارد و در جوانان بیشتر مشاهده میشود. وتب این بیماری در سه مرحله م...
-
تیفوئید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: typhoїde] (پزشکی) tifo'(y)id = حصبه
-
جستوجو در متن
-
typhoid
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیفوئید، تیفوئیدی، وابسته به تیفوئید
-
typhoidal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیفوئید
-
حصبه
واژگان مترادف و متضاد
تیفوئید، مطبقه
-
Typhoid Mary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماری تیفوئید
-
typhoid fever
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تب تیفوئید، حصبه
-
طیفوس الشکل
لغتنامه دهخدا
طیفوس الشکل . [ سُش ْ ش َ ] (ع اِ مرکب ) شبه طیفوس . تیفوئید .
-
حصبه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حصبَة] (پزشکی) hasbe نوعی بیماری عفونی که از طریق غذای آلوده منتقل میشود و به دستگاه گوارش صدمه میزند؛ تیفوئید.
-
کلرومیستین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: chloromycetin] (پزشکی) koloromistin نوعی آنتیبیوتیک که برای معالجۀ تیفوس و تیفوئید به کار میرود. Δ این دارو را دکتر برگهلدر امریکایی در سال ۱۹۴۷میلادی از خاک گرفت.
-
کافئین
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ فر. ] (اِ.) آلکالوئیدی به فرمول 2 O 4 N 1 H 8 C که در برگ و دانة قهوه و چای و گیاه ماته و گیاه کلااکومیناتا موجود است . کافئین مقوی قلب و مدر است و در ضعف قلب و بیماری های عفونی (تیفوئید ذات الریه ) مصرف می شود.
-
تیفوس
لغتنامه دهخدا
تیفوس . (فرانسوی ، اِ) مرض عفونی که به وسیله ٔ شپش سرایت کند و چون علائم ظاهری آن شبیه تیفوئید است بدین نام خوانده شده و چون دارای بثور جلدی است آن را تیفوس پتشیال یا تیفوس اکزانتماتیک نامند. میکروب بوسیله ٔنیش زدن شپش و ریختن مدفوعش در محل گزیدگی یا...
-
مطبقة
لغتنامه دهخدا
مطبقة. [ م ُ ب ِ ق َ ] (ع ص ) حمی مطبقة؛ تب درگیرنده ٔ تمام اندام و تب که شبانروز خنک نگردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). تب دائم که شبانه روز قطع نگردد. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). تب که نبرد و دموی است و چشم و گوش و صورت سرخ...
-
تب راجعه
لغتنامه دهخدا
تب راجعه . [ ت َ ب ِ ج ِ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تب رجع. حمای راجعه . حمای کرار. حمای رجعی . از امراض عفونی و مسری و اِپیدمیک . انگل این مرض «اسپیروکت دُبرمیر» است که بر اثر نیش ساس یا شپش وارد ارگانیسم انسان میگردد و بهمین جهت است که این...